جاسوس پارت۳۵
_____________
ویو ادمین
ا/ت از بغل شوگا میاد بیرون
شوگا:تا زمانی که خودتو ثابت نکردی حق نداری نزدیکم بشی از این به بعد هم خدمتکار این عمارت میشی
ا/ت:چ...چی
شوگا:همون که شنیدی
ا/ت:ب....باشه
شوگا:دیگه هم بهم نگو شوگا من اربابتم به اجوما بگو یه اتاق و لباس خدمتکاری بهت بده
ا/ت:چ...چشم
ا/ت داشت میرفت که
شوگا:وایسا منم میام یه چی باید بگم
دیگه این دوتا رفتن پایین و شوگا همه ی خدمتکار ها رو جمع کرد
شوگا:ایشون خدمتکار جدیده و یه خبر خوش برای شما دارم ۳ ماه مرخصی دارید و میتونید هرکاری که دلتون میخواد بکنید
خدمتکارا:*ذوق مرگگگگ*
شوگا: خوب برید آماده شید واسه ۳ ماه دیگه بعد اجوما به ا/ت اتاقش رو نشونش بده و لباسش هم بهش بده قوانین هم که خودش میدونه بعدش تو هم میتونی بری
اجوما:چ...چشم
اجوما اتاق ا/ت رو بهش نشون داد و یه لباس بهش داد و پوشیدش و اومد بیرون
شوگا: تو این ۳ ماه تو کار ها رو انجام میدی
ا/ت:ب...باشه
شوگا:خوبه من میخوام......
اجوما: با اجازتون
شوگا:به سلامت *اجوما رفت*
شوگا:داشتم میگفتم من میخوام کل این عمارت تا فردا برق بزنه تمام اتاق ها رو هم تمیز میکنی یه ذره گرد و خاک هم نبینم فهمیدی
ا/ت:آخه
شوگا:آخه نداره
ا/ت:چشم فقط اتاق هایی که گفتید
شوگا:آره اون ها رو هم تمیز میکنی
ا/ت:چشم
شوگا رفت بالا و ا/ت هم مشغول تمیز کاری شد
ویو شوگا
واقعا دلم نمیخواد این کارو باهاش بکنم ولی حقشه اون منو بازی داد
ویو ا/ت
من چطوری این عمارت به این بزرگی رو تمیز کنممم واییی غذا اونو چیکار کنممم هوفف بهتره شروع کنم کلی کار هستش
اول رفتم مواد غذایی رو آماده کردم و شروع به درست کردن غذا کردم تا اون موقعه هم دستمال کشی شیشه های هال شروع کردم لعنتی زیادنننننن بعدش شروع به تی(درسته؟) کشیدن کردم خیلی بزرگه تا وسطای هال رو تی کشیدم و بعدش یه سر به غذا زدم دست هام رو شستم و چندتا مواد به غذا اضافه کردم که شوگا داد زد قهوه میخواد
هوففف شروع به درست کردن قهوه کردم و براش بردم
ویو ادمین
ا/ت از بغل شوگا میاد بیرون
شوگا:تا زمانی که خودتو ثابت نکردی حق نداری نزدیکم بشی از این به بعد هم خدمتکار این عمارت میشی
ا/ت:چ...چی
شوگا:همون که شنیدی
ا/ت:ب....باشه
شوگا:دیگه هم بهم نگو شوگا من اربابتم به اجوما بگو یه اتاق و لباس خدمتکاری بهت بده
ا/ت:چ...چشم
ا/ت داشت میرفت که
شوگا:وایسا منم میام یه چی باید بگم
دیگه این دوتا رفتن پایین و شوگا همه ی خدمتکار ها رو جمع کرد
شوگا:ایشون خدمتکار جدیده و یه خبر خوش برای شما دارم ۳ ماه مرخصی دارید و میتونید هرکاری که دلتون میخواد بکنید
خدمتکارا:*ذوق مرگگگگ*
شوگا: خوب برید آماده شید واسه ۳ ماه دیگه بعد اجوما به ا/ت اتاقش رو نشونش بده و لباسش هم بهش بده قوانین هم که خودش میدونه بعدش تو هم میتونی بری
اجوما:چ...چشم
اجوما اتاق ا/ت رو بهش نشون داد و یه لباس بهش داد و پوشیدش و اومد بیرون
شوگا: تو این ۳ ماه تو کار ها رو انجام میدی
ا/ت:ب...باشه
شوگا:خوبه من میخوام......
اجوما: با اجازتون
شوگا:به سلامت *اجوما رفت*
شوگا:داشتم میگفتم من میخوام کل این عمارت تا فردا برق بزنه تمام اتاق ها رو هم تمیز میکنی یه ذره گرد و خاک هم نبینم فهمیدی
ا/ت:آخه
شوگا:آخه نداره
ا/ت:چشم فقط اتاق هایی که گفتید
شوگا:آره اون ها رو هم تمیز میکنی
ا/ت:چشم
شوگا رفت بالا و ا/ت هم مشغول تمیز کاری شد
ویو شوگا
واقعا دلم نمیخواد این کارو باهاش بکنم ولی حقشه اون منو بازی داد
ویو ا/ت
من چطوری این عمارت به این بزرگی رو تمیز کنممم واییی غذا اونو چیکار کنممم هوفف بهتره شروع کنم کلی کار هستش
اول رفتم مواد غذایی رو آماده کردم و شروع به درست کردن غذا کردم تا اون موقعه هم دستمال کشی شیشه های هال شروع کردم لعنتی زیادنننننن بعدش شروع به تی(درسته؟) کشیدن کردم خیلی بزرگه تا وسطای هال رو تی کشیدم و بعدش یه سر به غذا زدم دست هام رو شستم و چندتا مواد به غذا اضافه کردم که شوگا داد زد قهوه میخواد
هوففف شروع به درست کردن قهوه کردم و براش بردم
۹.۲k
۰۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.