گرگ و میش ۱۲
گرگ و میش ۱۲
+اره یکی داره تعقیبمون میکنه
که دیدم جیمین از پنچره امد داخل و گفت که برای محافظت از پدرم باید از اینجا برم منم قبول کردم
_سریع باش من جلوی درم
+باشه
وسایلم و برداشتم وسریع درو باز کردم که با صورت معصوم پدرم مواجه شدم
پدر ات: ات کجا میری خواهش میکنم نرو
+من مثل تو نیستم که بسکتبال و فوتبال و ماهی دوست داشته باشم من اتم من این چیزا رو دوست ندارم اینارو تو دوست داری
پدرم چیزی نگفت منم بدون اینکه چیز دیگه ای بگم رفتم بیرون
_ات خوبی؟
+نه همین الان دل پدرم رو شکستم دقیقا چیزایی رو گفتم که مادر موقع رفتن بهش گفت
_نگا تو برای خوبی خودش داری میری باشه؟
+باشه
رفتیم توی گاراژ همه همون جا بودن
_جنی اینا لباسای اته تو اینا رو بپوش که رد مونو گم کنن لیست ات همراه شما میاد چون که اونا میدونن ات پیش منه
+باشه
همه حرکت کردن جنی خودشو به درختا میمالید که رد مونو گم کنن
_همه داشتن میدویدن منم با نامجون سوار ماشین بودیم
بچها فهمیدن ات پیش ما نیست
#سناریو#فیک#اسمات
+اره یکی داره تعقیبمون میکنه
که دیدم جیمین از پنچره امد داخل و گفت که برای محافظت از پدرم باید از اینجا برم منم قبول کردم
_سریع باش من جلوی درم
+باشه
وسایلم و برداشتم وسریع درو باز کردم که با صورت معصوم پدرم مواجه شدم
پدر ات: ات کجا میری خواهش میکنم نرو
+من مثل تو نیستم که بسکتبال و فوتبال و ماهی دوست داشته باشم من اتم من این چیزا رو دوست ندارم اینارو تو دوست داری
پدرم چیزی نگفت منم بدون اینکه چیز دیگه ای بگم رفتم بیرون
_ات خوبی؟
+نه همین الان دل پدرم رو شکستم دقیقا چیزایی رو گفتم که مادر موقع رفتن بهش گفت
_نگا تو برای خوبی خودش داری میری باشه؟
+باشه
رفتیم توی گاراژ همه همون جا بودن
_جنی اینا لباسای اته تو اینا رو بپوش که رد مونو گم کنن لیست ات همراه شما میاد چون که اونا میدونن ات پیش منه
+باشه
همه حرکت کردن جنی خودشو به درختا میمالید که رد مونو گم کنن
_همه داشتن میدویدن منم با نامجون سوار ماشین بودیم
بچها فهمیدن ات پیش ما نیست
#سناریو#فیک#اسمات
۴.۹k
۰۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.