گرگ و میش پارت ۱۱
گرگ و میش پارت ۱۱
+بعد از کیک خوردن فیلم نگاه کردیم که
رزی:ات بیا من اینو برای خوش آمد گویی گرفتم امید وارم که خوشت بیاد
+داشتم کادو رو باز می کردم که دستم از گوشه کاغذ برید و یکم از دستم خون آمد
که یهو لیسا بهم حمله کرد که جیمین هولم داد عقب خوردم به میز و همه جام خونی شد نامجون همه رو بیرون کردو منو پانسمان کرد
+تو چه طوری طاقت میاری(بچها نامجون دکتره)
نامی:خوب من دوست ندارم که مردم آسیب ببینند برای همین کمکشون میکنم
+نامی دستمو پانسمان کردو جیمین بردم خونه خودم
@ ات خوبی چی شده فکردم گفتی ازش مراقبت میکنی
_اممم خب از پله ها افتادو دستش خورد به شیشه برای همین اینطوری شده من واقعا معذرت می خوام
@ باشه میتونی بری
_من رفتم خدانگهدار
@ به سلامت
+رفتم توی اتاقم که دیدم جیمین از پنجره آمد تو
+مگه نرفتی
_نگا ات من ازت معذرت میخوام که این اتفاق افتاد لیسا هنوز تازه وارده و نمیتونم خودشو کنترل کنه
+نه اشکالی ندارد
_امممم باشه صبح میبینمت
+باشه بای
_بای
ویو صبح ات
از خواب بیدارشدم صبحانه خوردم آماده رفتن به دانشگاه شدم میخواستم سوار ماشین بشم که دیدم جیمین با ماشین آمد دنبالم
_سلام بیا برسونمت
+سلام باشه
_اهمممم بشین بریم
+باشه
_وقتی رفتیم دانشگاه متوجه شدم که بقیه دارن به ما نگاه میکنن دستمو گذاشتم رو شونه های ات و رفتیم داخل کلاس
+ امروز میخوان برامون فیلم بزارن
(یه فیلم عاشقانه)
جیمین داشت باهام حرف میزد که اقا دیدش گفت که فیلم رو توضیح بده جیمین بدون اینکه چیزی رو جا بندازه تعریف کرد واقعا متعجب شدم
+چطوری توضیح دادی
_وقتی کل عمرت رو دانشگاه باشه این اتفاق هم میوفته راستی امروز میریم تنیس توهم میایی
+امممم خببب
_داریم میریم تنیس چون که دیروز اتفاق های بدی افتاده
+باشه
رفتیم بچها بازی میکردن که از دست جنی یه چیزی افتاد همه رفتن سمتش
جنی: چند تا از خون آشام ها دارن میان اینجا زود ات رو از اینجا دور کن
_هنوز داشتیم حرف میزدیم که رسیدن ۳ نفر بودن
_ات موهاتو بپوشون
+باشه
فکر کنم یکیشون فهمید وبه بقیه گفت آمدن حمله کنن که بچها دورمو گرفتن و گفتن که اون باماس ۲بیخیال شدن اما یکیشون بی خیال نشد اون ۲نفر بزور بردنش
_,زود سوار ماشین شو
+باشه
_ یکی داره تعقیبمون میکنه
+رسیدم خونه که دیدم
+بعد از کیک خوردن فیلم نگاه کردیم که
رزی:ات بیا من اینو برای خوش آمد گویی گرفتم امید وارم که خوشت بیاد
+داشتم کادو رو باز می کردم که دستم از گوشه کاغذ برید و یکم از دستم خون آمد
که یهو لیسا بهم حمله کرد که جیمین هولم داد عقب خوردم به میز و همه جام خونی شد نامجون همه رو بیرون کردو منو پانسمان کرد
+تو چه طوری طاقت میاری(بچها نامجون دکتره)
نامی:خوب من دوست ندارم که مردم آسیب ببینند برای همین کمکشون میکنم
+نامی دستمو پانسمان کردو جیمین بردم خونه خودم
@ ات خوبی چی شده فکردم گفتی ازش مراقبت میکنی
_اممم خب از پله ها افتادو دستش خورد به شیشه برای همین اینطوری شده من واقعا معذرت می خوام
@ باشه میتونی بری
_من رفتم خدانگهدار
@ به سلامت
+رفتم توی اتاقم که دیدم جیمین از پنجره آمد تو
+مگه نرفتی
_نگا ات من ازت معذرت میخوام که این اتفاق افتاد لیسا هنوز تازه وارده و نمیتونم خودشو کنترل کنه
+نه اشکالی ندارد
_امممم باشه صبح میبینمت
+باشه بای
_بای
ویو صبح ات
از خواب بیدارشدم صبحانه خوردم آماده رفتن به دانشگاه شدم میخواستم سوار ماشین بشم که دیدم جیمین با ماشین آمد دنبالم
_سلام بیا برسونمت
+سلام باشه
_اهمممم بشین بریم
+باشه
_وقتی رفتیم دانشگاه متوجه شدم که بقیه دارن به ما نگاه میکنن دستمو گذاشتم رو شونه های ات و رفتیم داخل کلاس
+ امروز میخوان برامون فیلم بزارن
(یه فیلم عاشقانه)
جیمین داشت باهام حرف میزد که اقا دیدش گفت که فیلم رو توضیح بده جیمین بدون اینکه چیزی رو جا بندازه تعریف کرد واقعا متعجب شدم
+چطوری توضیح دادی
_وقتی کل عمرت رو دانشگاه باشه این اتفاق هم میوفته راستی امروز میریم تنیس توهم میایی
+امممم خببب
_داریم میریم تنیس چون که دیروز اتفاق های بدی افتاده
+باشه
رفتیم بچها بازی میکردن که از دست جنی یه چیزی افتاد همه رفتن سمتش
جنی: چند تا از خون آشام ها دارن میان اینجا زود ات رو از اینجا دور کن
_هنوز داشتیم حرف میزدیم که رسیدن ۳ نفر بودن
_ات موهاتو بپوشون
+باشه
فکر کنم یکیشون فهمید وبه بقیه گفت آمدن حمله کنن که بچها دورمو گرفتن و گفتن که اون باماس ۲بیخیال شدن اما یکیشون بی خیال نشد اون ۲نفر بزور بردنش
_,زود سوار ماشین شو
+باشه
_ یکی داره تعقیبمون میکنه
+رسیدم خونه که دیدم
۵.۰k
۰۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.