سرنوشت متصل

سرنوشت متصل 2
Part20
_سریع رونا رو بردیم بیمارستان رونا رو بردن اتاق عمل رونا لطفن تنهام نزار
#هی جؤن عوضی اگه بلایی سر مامانم بیاد خودم میکشمت
٪لیام.. هیق.. خواهش میکنم.. هیق... بس کن
=گریه نکن لیانا بیا بغلم... لیانا رو بغل کردم که مامانم از راه رسید و غوغا به پا کرد
~رونا چش شدههه ها.. نایون خودم میکشمتتتت خودم خاکت میکنم
×اروم باش عزیزم
~ولممم کن..
×اروم باش بشین
=به عمو کوک نگاه کردم حالش خیلی بد بود به لیانا دستی زدم رفتیم پیشش تا بهش دلداری بدیم
٪بابا...
_دخترم.... مرسی که منو بابای خودت میدونی
#لیانا چجوری اونم به عنوان پدر انتخاب میکنی
٪خفههه شو لیام اون بابای ماست و در ضمن همه اینا تقصیر تو بود
#.... سکوت...
_نگران رونا بودم که دکتر اومد بیرون دکتر حالش، چطوره...
دکتر:...
......
نویسنده
https://wisgoon.com/xxvvc

#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
ممنون از حمایتتون🤍🌹
دیدگاه ها (۴)

سرنوشت متصل 2 Part21دکتر:... عمل موفقیت آمیز بود... و حالشون...

بنفش من Part2 +زندگی همونجایی سخت میشه که باید با فوبیا هات ...

سرنوشت متصل 2 Part 19ویو روناهمه چی مثل یه چشم به هم زدن میگ...

سرنوشت متصل 2 Part18_اون لیانا بود اسلحه رو سرش بود بهش بگو ...

قاصدک کوچولوی من💔🥀پارت2ویو تنا: آروم برگشتم پشت سرمو نگاه کر...

قاصدک کپچولوی من💔🥀پارت۴(فلش بک به یک ساعت بعد) دکتر. اقای کی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط