بچها عکس عوض شد

بچها عکس عوض شد

پارت18

ویو ات
کم کم چشمامو باز کردم دیدم تویه بغله جونگکوک هستم... که لخت بود... عجب بدنی داره تتو هاشو ببین وای چقدر کیوت و جذاب هس وقتی خوابه، دختر اینا چیه میگی به خودت بیا اما خیلی جذابه لعنتی
ولی یونا بهم گفت جونگکوک خیلی سرده و خشن اما من خشنی نبینم اون واقعا مهربون هس... هی ات عاشق نشو درضم اون عاشقه یکی دیگس... خب دیگه به تره برم خیلی وقته خوابیدم.. وای خاک تو سرم ساعت 6

پرش زمانی
ات: جونگکوک پاشو... هرچی زنگ به مامانم میزنم برنمیداره... پاشو دیگههههه (داد)
جونگکوک: چته چرا داد میزنی... حتمن رفتن خرید
ات: اما الان ساعت 8 مغازه هام باز نیست
جونگکوک: نگران نباش میان
ات: چیو نگران نباشم از صبح هیچ زنگی بهم نزده بگه ما دیرتر میام
جونگکوک: اروم باش شاید ترافیک بوده دیرتر میان... من گشنمه چیزی درست کردی بخورم

ات: هفففف... اره بیا شام بخور

پرش زمانی ساعت 10
ات: من دیگه واقعا نگران هستم اینا چرا نمیان
جونگکوک: نگران نباش میان
گوشیه ات زنگ خورد
ات: آلو مامان شما کجایین
مادر ات: ات....... ات.... ما....
ات: الو مامان چرا صدات اینجوری میشه
مادر ات: خودتو... و... جونگکوک.... نجات بده......ات.... ما.....(قعط شد)
ات: الوووووو مامان حالت خوبه... مامان
گوشیو قعط کرد
جونگکوک: ات چیشده
ات: جونگکوک مامانم گفت خودتو و جونگکوک نجات بدید
جونگکوک: ات چی میگی اون چی گفت
ات: اون گفت خودتو و جونگکوک نجات بدید
.................






لایک 🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪
#فیک_جونگکوک