*still with me*last part*
پرش زمانی دوسال بعد*
امروز تولد کوکه همه ی دوستاش هم جمع شدن میخوام سورپرایزش کنم کوک تا دیر وقت سر کار بود پس همه منتظر کوک بودیم ساعت حدودای دوازده بود که زنگ در خورد همه مون قایم شدیم و چراغارو خاموش کردم کوک اومد توی خونه و کلی من و صدا زد بعد از ند دقیقه همه ی چراغارو روشن کردیم و گفتیم
(سورپرایزززززززز)
شوکه شده بود اون لبخند کیوت خرگوشیش هم معلوم بود
کیک رو بریدیم و وقتش شد که کادو هارو باز کنیم همه ی کادو هارو باز کرد و کادوی ن اخرین کادو بود یه جعبه با یه نامه و یه بیبی چک توش بهم نگاه کرد و گفت
-ا/ت ازت انتظار بیشتری داشتم
+چه مدونی شاید بهترین کادوی عممرت بشه
بهم خندید و در جعبه رو باز کرد چشماش چهارتا شد نامه ای رو که گذاشته بودم توی جعبه بلند خوند
(جناب جئون جونگکوک . شما دارین بابا میشین)
بهم نگاه کرد نتونست خودشو کنترل کنه و زد زیر گریه اومد سمتم و بغلم کرد و همینجوری که گریه میکرد ازم تشکر میکرد و میگفت
-ممنونم ا/ت ممنونم این بهترین کادوی عمرم بود قول میدم همسر و پدر خوبی باشممم
+الانم خیلی خوبی
-بهتر میشم.
شام خوردیم و همه رفتن مینسو وتهیونگ هم یه خونه توی سئول گرفته بودن و پیش ما بودن. اما خب رفتن خونشون. من و کوک موندیدم . رو به کوک گفتم
+چه حسی داری وقتی قراره تولد سال دیگت بچه بغلت باشه ها؟)
-حس خیلی خیلی خوبیی).
.
.
.
اسلاید دوم(استایل ا/ت)
.
خب خب اینم تموم شدشششش.اگه تک پارتی چیز درخواستی دارین بهم بگین.و اگه خواسته باشین از ایدل های دیگه هم فیک میزارم...خلاصه که اره به بگید از هرکی خواستین:)
امروز تولد کوکه همه ی دوستاش هم جمع شدن میخوام سورپرایزش کنم کوک تا دیر وقت سر کار بود پس همه منتظر کوک بودیم ساعت حدودای دوازده بود که زنگ در خورد همه مون قایم شدیم و چراغارو خاموش کردم کوک اومد توی خونه و کلی من و صدا زد بعد از ند دقیقه همه ی چراغارو روشن کردیم و گفتیم
(سورپرایزززززززز)
شوکه شده بود اون لبخند کیوت خرگوشیش هم معلوم بود
کیک رو بریدیم و وقتش شد که کادو هارو باز کنیم همه ی کادو هارو باز کرد و کادوی ن اخرین کادو بود یه جعبه با یه نامه و یه بیبی چک توش بهم نگاه کرد و گفت
-ا/ت ازت انتظار بیشتری داشتم
+چه مدونی شاید بهترین کادوی عممرت بشه
بهم خندید و در جعبه رو باز کرد چشماش چهارتا شد نامه ای رو که گذاشته بودم توی جعبه بلند خوند
(جناب جئون جونگکوک . شما دارین بابا میشین)
بهم نگاه کرد نتونست خودشو کنترل کنه و زد زیر گریه اومد سمتم و بغلم کرد و همینجوری که گریه میکرد ازم تشکر میکرد و میگفت
-ممنونم ا/ت ممنونم این بهترین کادوی عمرم بود قول میدم همسر و پدر خوبی باشممم
+الانم خیلی خوبی
-بهتر میشم.
شام خوردیم و همه رفتن مینسو وتهیونگ هم یه خونه توی سئول گرفته بودن و پیش ما بودن. اما خب رفتن خونشون. من و کوک موندیدم . رو به کوک گفتم
+چه حسی داری وقتی قراره تولد سال دیگت بچه بغلت باشه ها؟)
-حس خیلی خیلی خوبیی).
.
.
.
اسلاید دوم(استایل ا/ت)
.
خب خب اینم تموم شدشششش.اگه تک پارتی چیز درخواستی دارین بهم بگین.و اگه خواسته باشین از ایدل های دیگه هم فیک میزارم...خلاصه که اره به بگید از هرکی خواستین:)
۱۴.۹k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.