دوست قدیمی p9
بعد تموم شدن اهنگ یه حس عجیبی داشتم
انگار که این اهنگ رو برای ا.ت میخوندم
با فکر کردن به این موضوع حس خوبی بهم دست داد و لبخند محوی گوشه لبم امد
کاش همینطور باشه
کاش سرنوشت من و ا.ت هم مثل متن همین اهنگ باشه
با صدای اقای نا از فکر در امدم
(اقای کیم تهیونگ)
(بله ؟)
(مثل همیشه عالی بودید اما مشکلی هست)
(چه مشکلی اقای نا ؟)
(در قسمت هایی که باید تن صداتون رو کشیده و بالا ببرید ، ضعیف بودید و کم کاری کردین)
شت ، الان میگه دوباره بخونم
(خب الان یعنی باید دوباره بخونم ؟ )
(صدرصد اقای کیم)
هعییییی روزگار
باشه ایگفتم و شروع کردم به پیانو زدن و از اول خوندن
اوایل اهنگ بودم که صدای در امد و ا.ت امد داخل
چشمام چهارتا شد
دست از خوندن کشیدم
اون اینجا چیکار میکنه ؟ مگه نباید الان شرکتش باشه ؟
با صدای خنده های ضایعش از فکر بیرون امدم
همونطور که میخندید خم شد و خطاب به اقای نا گفت :(سلام اقایِ....)
(نا هستم ، نا ووندوک)
(بله ... اقای نا ... ببخشید مزاحم کارتون میشم اما میشه من تماشاگر این صحنه و تمرین باشم ؟)
با حرفی که زد خوشحال برگشتم سمت اقای نا که با چهره ناراضیش مواجه شدم
نا امید خطاب بهش گفتم :(اقای نا ، میشه ؟)
با همون اخمی که روی صورتش بود گفت :(خیل خب ، اما فقط همین ساعت و فقط برای تمرین با اقای کیم میتونید اینجا باشید)
با این حرفش چشمای من و ا.ت برق زد
به ا.ت نگاهی انداختم که دیدم داره میره و روی یکی از صندلی های رو به روم میشینه
بهش خیره شدم که بهم نگاه مرد و لبخند ارامش و امید بخشی بهم زد و هم زمان انگش شصتش رو به نشونه لایک اورد بالا
با این کارش تمام خستگیم رفع شد و با اجازه اقای نا شروع کردم به خوندن
اما این بار فرق داشت ... این بار داشتم از جون و دلم مایه میذاشتم اون هم فقط بخاطر ا.ت
_____________
انیون هاسیو
چطورین گایز ؟
ببخشید نبودم اما خب حمایت ها کمه
درک کنید
بگذریم امیدوارم خوشتون امده باشه :)
انگار که این اهنگ رو برای ا.ت میخوندم
با فکر کردن به این موضوع حس خوبی بهم دست داد و لبخند محوی گوشه لبم امد
کاش همینطور باشه
کاش سرنوشت من و ا.ت هم مثل متن همین اهنگ باشه
با صدای اقای نا از فکر در امدم
(اقای کیم تهیونگ)
(بله ؟)
(مثل همیشه عالی بودید اما مشکلی هست)
(چه مشکلی اقای نا ؟)
(در قسمت هایی که باید تن صداتون رو کشیده و بالا ببرید ، ضعیف بودید و کم کاری کردین)
شت ، الان میگه دوباره بخونم
(خب الان یعنی باید دوباره بخونم ؟ )
(صدرصد اقای کیم)
هعییییی روزگار
باشه ایگفتم و شروع کردم به پیانو زدن و از اول خوندن
اوایل اهنگ بودم که صدای در امد و ا.ت امد داخل
چشمام چهارتا شد
دست از خوندن کشیدم
اون اینجا چیکار میکنه ؟ مگه نباید الان شرکتش باشه ؟
با صدای خنده های ضایعش از فکر بیرون امدم
همونطور که میخندید خم شد و خطاب به اقای نا گفت :(سلام اقایِ....)
(نا هستم ، نا ووندوک)
(بله ... اقای نا ... ببخشید مزاحم کارتون میشم اما میشه من تماشاگر این صحنه و تمرین باشم ؟)
با حرفی که زد خوشحال برگشتم سمت اقای نا که با چهره ناراضیش مواجه شدم
نا امید خطاب بهش گفتم :(اقای نا ، میشه ؟)
با همون اخمی که روی صورتش بود گفت :(خیل خب ، اما فقط همین ساعت و فقط برای تمرین با اقای کیم میتونید اینجا باشید)
با این حرفش چشمای من و ا.ت برق زد
به ا.ت نگاهی انداختم که دیدم داره میره و روی یکی از صندلی های رو به روم میشینه
بهش خیره شدم که بهم نگاه مرد و لبخند ارامش و امید بخشی بهم زد و هم زمان انگش شصتش رو به نشونه لایک اورد بالا
با این کارش تمام خستگیم رفع شد و با اجازه اقای نا شروع کردم به خوندن
اما این بار فرق داشت ... این بار داشتم از جون و دلم مایه میذاشتم اون هم فقط بخاطر ا.ت
_____________
انیون هاسیو
چطورین گایز ؟
ببخشید نبودم اما خب حمایت ها کمه
درک کنید
بگذریم امیدوارم خوشتون امده باشه :)
۳.۸k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.