پلیس مخفی پارت۷
آماده شدن و رفتم بیرون رفتم پیش طراح شخصیم بهش گفتم چه خونه ای میخوام و گفتم تا دوروز آماده اش کننن
پرش به فردا صبح
ویو ات
هی خدا بازم که بیدار شدم کاش یه مرگ تو خواب داشتم هی یه خمیازه کشیدن که اندازه اسب آبی دهنم باز شد رفتم جلو آینه خودمو که دیدم یه جیغ که نه عربده کشیدم
ات.. جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
اجوما.. یا خدا یا پسرم خدایا به امید تو
بنگ.. اجوما محکم درو کوبید و اومد تو اتاق
ات .. اجوما چته چرا مث گاو اومدی تو
اجوما.. ببخشید دخترم فکر کردم دزد اومده
ات ... عیب نداره
اجوما... جیغغغغغغغ(اجوما تازه به آت نگاه کرد)
ات ..اجوما چیشد
اجوما ... هیچی فکر کردم جن اومده
ات.... هییی خب برو بیرون من یکم به خودم برسم
اجوما رفت
دوباره ویو ات
هوم به کارام رسیدم رفتم صبحونه خوردم که صدای داد اومد بدو بدو رفتم زیر زمین که با چیزی که دیدم خشکم زد
گفتم ..ت ت ت تو
....میو
ات لوسی (لوسی گربه اته که گم شده بود )
جک ... جیغغ ببرش ببرش جیغغغغ
ات 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
جک .. اهم زهر مار نخند
ات .. باشه باشه خب من باید برم جک لوسی رو بده اجوما
جک ..نه نه تروخدا
ات ..بای بای
ویو ات رفتم لباس پوشیدم و رفتم سر قرار دیدم که نشستن رفتم معامله کردیم و تمام
بچها پرش میزنم به عصر
ویو ات
هی خدا حوصله ام سر رفته
اون یه فکر خوب برم بار برا شرط بندی آها یچیزی رو نگفتم من دیگه پلیس نیستم دوست ندارم نقش یه آدم خوب رو بازی کنم بگذریم من تو شرط بندی خیلی خوب آماده شدم و رفتم بار و طبق معمول شلوغ بود رفتم سر یه میز شرط بندی و گفتم میخوام بازی کنم
مرده ... هه توی فسقلی میخوای بازی کنی😏
ات .. میبینی کنه فسقلی چطور میبازمت😏
مرده .. خب پس بازی کنیم😏
ات .. باشه سر چقد
مرده ... ده میلیون وون
ات .. یک میلیارد وون
مرده .. اوه جالب شد
خب بازی کردن و آت برد
ات... هه خب من برد
شوگا میاد تو
شوگا ... تو بازم داری شرط بندی میکنی😡
بابای شوگا یا همون مرده .. تو اینجا چه گوهی میخوری
ات... به جای پول این پسره رو میبرم
بابای شوگاه ... اه خدا خیرت بده ببرش
ات .. باشه من رفتم
بچها شرط نمیزارم چون نمی رسونین
و ببخشید بابت اینکه دیر شد یه امتحان سخت داشتم
پرش به فردا صبح
ویو ات
هی خدا بازم که بیدار شدم کاش یه مرگ تو خواب داشتم هی یه خمیازه کشیدن که اندازه اسب آبی دهنم باز شد رفتم جلو آینه خودمو که دیدم یه جیغ که نه عربده کشیدم
ات.. جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
اجوما.. یا خدا یا پسرم خدایا به امید تو
بنگ.. اجوما محکم درو کوبید و اومد تو اتاق
ات .. اجوما چته چرا مث گاو اومدی تو
اجوما.. ببخشید دخترم فکر کردم دزد اومده
ات ... عیب نداره
اجوما... جیغغغغغغغ(اجوما تازه به آت نگاه کرد)
ات ..اجوما چیشد
اجوما ... هیچی فکر کردم جن اومده
ات.... هییی خب برو بیرون من یکم به خودم برسم
اجوما رفت
دوباره ویو ات
هوم به کارام رسیدم رفتم صبحونه خوردم که صدای داد اومد بدو بدو رفتم زیر زمین که با چیزی که دیدم خشکم زد
گفتم ..ت ت ت تو
....میو
ات لوسی (لوسی گربه اته که گم شده بود )
جک ... جیغغ ببرش ببرش جیغغغغ
ات 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
جک .. اهم زهر مار نخند
ات .. باشه باشه خب من باید برم جک لوسی رو بده اجوما
جک ..نه نه تروخدا
ات ..بای بای
ویو ات رفتم لباس پوشیدم و رفتم سر قرار دیدم که نشستن رفتم معامله کردیم و تمام
بچها پرش میزنم به عصر
ویو ات
هی خدا حوصله ام سر رفته
اون یه فکر خوب برم بار برا شرط بندی آها یچیزی رو نگفتم من دیگه پلیس نیستم دوست ندارم نقش یه آدم خوب رو بازی کنم بگذریم من تو شرط بندی خیلی خوب آماده شدم و رفتم بار و طبق معمول شلوغ بود رفتم سر یه میز شرط بندی و گفتم میخوام بازی کنم
مرده ... هه توی فسقلی میخوای بازی کنی😏
ات .. میبینی کنه فسقلی چطور میبازمت😏
مرده .. خب پس بازی کنیم😏
ات .. باشه سر چقد
مرده ... ده میلیون وون
ات .. یک میلیارد وون
مرده .. اوه جالب شد
خب بازی کردن و آت برد
ات... هه خب من برد
شوگا میاد تو
شوگا ... تو بازم داری شرط بندی میکنی😡
بابای شوگا یا همون مرده .. تو اینجا چه گوهی میخوری
ات... به جای پول این پسره رو میبرم
بابای شوگاه ... اه خدا خیرت بده ببرش
ات .. باشه من رفتم
بچها شرط نمیزارم چون نمی رسونین
و ببخشید بابت اینکه دیر شد یه امتحان سخت داشتم
۱۰.۷k
۰۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.