ادامه پارت ۱۸

#ادامه پارت ۱۸

وویونگ:بعد از تموم شدن کلاسا گوشیمو دادم دست ا.ت
ببین به اون کسی که اینجا بپای توعه زنگ میزنی
همه چیزایی که گفتم و تکرار می‌کنی
فهمیدی؟
ا.ت:آره اونی
گوشی و گرفتم که نداد...
وویونگ:قبل گوشی
نمیخوای بهم بگی اون کیه؟
ا.ت:لبخند آرومی زدم..
اگه ندونی خودت در امانی
وویونگ:باشه پس زود بیا باید فرار کنیمم
ا.ت:خندیدم و رفتم اون سمت و شماره یونگی گرفتم
یونگی:چشمام گرم خواب شده بود که صدای
فاکی گوشی بلند شد
یونگی:به ما استراحت نیومده
شماره ناشناس بود
صدامو صاف کردم و جواب دادم
ا.ت:با نفس نفس زدن و حال بد و صدای گریه ساختگی حرف زدم
یونگی یونگی دوستم حالش بده
باید ببرمش خونه قلبش درد می‌کنه کسی و جز من نداره
یکم پیشش میمونم قول میدم بهت زنگ بزنم بیای دنبالم خب؟
و بدون منتظر جوابی ازش گوشی و غط کردم
وویونگ:سریع دوییدم سمتش
فقط بدو ا.تت
_
یونگی:دستمو محکم کوبیدم روی میز و شماره جیمین و گرفتم
جیمین:بله؟
یونگی:جیمین جیمین دست به کار شو
دختره عوضی عین آب خوردن فرار کرددد
یه شماره برات میفرستم آخرین بار
با اون شماره باهام تماس گرفت
اگه تونستی با اون ردشو بزن
جیمین:تف بهت یونگی نگفتممممم نبرش اون دختر چموش و دانشگاه؟
باشه بفرست شماره رو سریع
یونگی:گوشی و غط کردم و شماره رو براش فرستادم
_
پارت ۱۹ خواستی بیا پی وی .