سایه

#سایه
`𝘚𝘩𝘢𝘥𝘰𝘸
#part18

یونگی:رسیدیم دانشگاه
ماشین و توی حیاط دانشگاه پارک کردم
فک کنم کلاس من امروز از تو زودتر تموم‌شه
توی اتاق خودم منتظرت میمونم کلاسات تموم شد
بیا اتاقم تا بریم
ا.ت:چشم از ماشین پیاده شدم و رفتم دیدم وویونگ وایساده وسط کلاس محکم خودمو انداختم روی شونه هاش
چطوری اونییی
وویونگ:آخخخ حداقل احترام اونی‌تو نگه دار بیشعور کتفم شکستت
ا.ت:یاا خوبه حالا یه ماه ازم بزرگتریی
وویونگ:تو بگو دودقع
حالا میای پایین؟
کتفم شکست بخدا
ا.ت:اومدم پایین و دستشو گرفتم
اونی میشه کمکم کنی؟
وویونگ:چه کمکی
ا.ت:اگه میشه منو...
وویونگ:تورو چی؟
ا.ت:چشمامو بستم و دستامو مشت کردم
کمکم کنی بتونم فرار کنم
وویونگ:وادففف از دست کیی
ا.ت:ب..بابام آره بابام
وویونگ:مگه بابات چیکارت کرده
ا.ت:زورم کرده برم پیشش زندگی کنم
تهدیدم کرده برام تو دانشگاه بپا گذاشته وویونگ
مجبورم با اونی که اینجاست برای من
برم خونه و بیام دانشگاه
وویونگ:شت..
نگران نباش یه کاری میکنم تا امروز
ا.ت:اونی خیلی دوست دارم
مرسی که کمکم میکنی
وویونگ:خندیدم"تشکر لازم نیست کوچولو
هرکاری برات میکنم
ا.ت:دستشو سفت چسبیدم و رفتیم کلاس
_
یونگی:کلاسای من تموم شد
رفتم تو اتاق خودم و گوشی و گرفتم دستم
ا.ت یه کلاس دیگه هم داشت
چشمامو بستم و لم دادم روی صندلی تا یکم بخوابم.
_
دیدگاه ها (۰)

#ادامه پارت ۱۸وویونگ:بعد از تموم شدن کلاسا گوشیمو دادم دست ا...

#سایه`𝘚𝘩𝘢𝘥𝘰𝘸#part20یونگی:آخه بهونه نبوددددانشگاه؟پروندههه؟وو...

#سایه`𝘚𝘩𝘢𝘥𝘰𝘸#part17ا.ت:از خواب با کابوس بدی بلند شدمعرق کرده...

#سایه`𝘚𝘩𝘢𝘥𝘰𝘸#part16لیان:رسیدیم عمارت دوبرابر ما آدم جمع کرده...

پارت ۶۹ فیک ازدواج مافیایی

love Between the Tides³⁷ا/ت: برای دوست دخترت خریدی؟ تهیونگ: ...

پارت ۷۴ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط