دوقلوهای شیطون پارت29
#دوقلوهای_شیطون #پارت29
آیسان
ازماشین اومدم پایین رنگش پریده بود خخخ چقدرخندیدم دیدم نشست رو زمین
من:وایی جینیونگ حالت خوبه ؟ وایی مامانی چت شد
دویدم سمتش بطری تویی کولم درآوردم دادم دستش یه نفس سرکشید
من:خوبی وایی ببخش..
جینیونگ:دیونه روانی زنجیره ای قبضه روح شدم این چه طرز رانندگیه نمیگی میمرم خونم میفته گردنت
انگشتموگذاشتم جلویی دماغم به معنی هیس باخنده ای سعی درکنترلش داشتم ولی چندان موفقم.نبودم
من:وایی باشه ببخشید نمیدونستم میترسی من دست فرمونم خوبه الکی نگران شدی به جان چهره رنگ پریدت
جینیونگ:آدم اینطوری رانندگی میکنه خوب هوف فشارم افتاد احمق
قیافم پوکر شد چرا همه اینطورین دنیا رو من کوتاه میدونم و سعی میکنم در لحظه زندگی کنم چون مرگ با چشام دیدم
من:متاسفم قصدم فقط خندونت بود همین دیگه باهات شوخی نمیکنم
موهام کل نیمه صورتمو گرفت ازجلوی رد شدم همش تقصیر خودمه همه رو مثل خودم میبینم کارم اشتباه بود ارع اشتباه بود
من:من اومدم مدیر بریم سر کار
ال:میخواستی دوساعت دیگه بیا خانوم اون از ظهرت اینم از الان
من:ناراحتی همین آلان میرم هوم نظرت چیه؟
دالبه:ال منظوری.نداشت آیسان فقط میخواست شوخی کنه باهات
من:هوفف ببخشید یکم اعصابم بهم ریخته خوب بزنین بریم موزیک ویدیو دیگه درست کنیم که من دلتنگ پریدن رو دوش مانگم
مانگ دستشو زد به.کمرش مالش داد
مانگ:یهو کمرم تیر کشید بچه ها
من:خابب بابا جونگ عزیزم
جونگ:ها چه میخوایی
من:جونگ خوشگلم ناناز من
لپاشو با انگشتام فشار دادم لباش غنچه شد لبامو غنچه کردم
من:یکمی به من سواری میدی؟!
که یهو در باز شدش با هفت نفر متعجب روبه رو شدم
جکسون:خاک به سرم برگردین
مارک:هیعع دختر ندیدم ببوسه
من:چه نمنمه نه راجب ما دارین حرف میزنین
یونگ:پس کی حتما بم بم ویونگجه خجالت بکش
من:صدبار گفتم من مداد ندارم نگین اینقدر بکش بکش درضمن دزارم خر میکنم نمیفهمی همینو خاک
مدیر:آیسان یع بسته پستی دیگه برات اومده
من:هن چه جدی الان میام وایی دیدی چیشد هنو بع دختر عمم نگفتم من اینجام گوشیمو برداشتم شمارشو جست وجو کردم ایناااهاش ساکورا
ساکورا:خیلی خرررریی الآن باید زنگ بزنی هان! فقط پام برسه سئول پارع پارت میکنم
من:هار هار ترسیدم گمرو باوا کی میایی حالا؟ساکوجونم
ساکو:خیلی بیشعوری میدونی بدم میاد ااای دارم برمیگردم از ژاپن دلم واست قد پشکل گوسفند شده
من:هار هار مال من اندازه پشکل مورچه شده پس میایی دیگه
ساکو:آره امشب باهم باید بریم دردر ولت نمیکنم
آیسان
ازماشین اومدم پایین رنگش پریده بود خخخ چقدرخندیدم دیدم نشست رو زمین
من:وایی جینیونگ حالت خوبه ؟ وایی مامانی چت شد
دویدم سمتش بطری تویی کولم درآوردم دادم دستش یه نفس سرکشید
من:خوبی وایی ببخش..
جینیونگ:دیونه روانی زنجیره ای قبضه روح شدم این چه طرز رانندگیه نمیگی میمرم خونم میفته گردنت
انگشتموگذاشتم جلویی دماغم به معنی هیس باخنده ای سعی درکنترلش داشتم ولی چندان موفقم.نبودم
من:وایی باشه ببخشید نمیدونستم میترسی من دست فرمونم خوبه الکی نگران شدی به جان چهره رنگ پریدت
جینیونگ:آدم اینطوری رانندگی میکنه خوب هوف فشارم افتاد احمق
قیافم پوکر شد چرا همه اینطورین دنیا رو من کوتاه میدونم و سعی میکنم در لحظه زندگی کنم چون مرگ با چشام دیدم
من:متاسفم قصدم فقط خندونت بود همین دیگه باهات شوخی نمیکنم
موهام کل نیمه صورتمو گرفت ازجلوی رد شدم همش تقصیر خودمه همه رو مثل خودم میبینم کارم اشتباه بود ارع اشتباه بود
من:من اومدم مدیر بریم سر کار
ال:میخواستی دوساعت دیگه بیا خانوم اون از ظهرت اینم از الان
من:ناراحتی همین آلان میرم هوم نظرت چیه؟
دالبه:ال منظوری.نداشت آیسان فقط میخواست شوخی کنه باهات
من:هوفف ببخشید یکم اعصابم بهم ریخته خوب بزنین بریم موزیک ویدیو دیگه درست کنیم که من دلتنگ پریدن رو دوش مانگم
مانگ دستشو زد به.کمرش مالش داد
مانگ:یهو کمرم تیر کشید بچه ها
من:خابب بابا جونگ عزیزم
جونگ:ها چه میخوایی
من:جونگ خوشگلم ناناز من
لپاشو با انگشتام فشار دادم لباش غنچه شد لبامو غنچه کردم
من:یکمی به من سواری میدی؟!
که یهو در باز شدش با هفت نفر متعجب روبه رو شدم
جکسون:خاک به سرم برگردین
مارک:هیعع دختر ندیدم ببوسه
من:چه نمنمه نه راجب ما دارین حرف میزنین
یونگ:پس کی حتما بم بم ویونگجه خجالت بکش
من:صدبار گفتم من مداد ندارم نگین اینقدر بکش بکش درضمن دزارم خر میکنم نمیفهمی همینو خاک
مدیر:آیسان یع بسته پستی دیگه برات اومده
من:هن چه جدی الان میام وایی دیدی چیشد هنو بع دختر عمم نگفتم من اینجام گوشیمو برداشتم شمارشو جست وجو کردم ایناااهاش ساکورا
ساکورا:خیلی خرررریی الآن باید زنگ بزنی هان! فقط پام برسه سئول پارع پارت میکنم
من:هار هار ترسیدم گمرو باوا کی میایی حالا؟ساکوجونم
ساکو:خیلی بیشعوری میدونی بدم میاد ااای دارم برمیگردم از ژاپن دلم واست قد پشکل گوسفند شده
من:هار هار مال من اندازه پشکل مورچه شده پس میایی دیگه
ساکو:آره امشب باهم باید بریم دردر ولت نمیکنم
۲.۶k
۱۰ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.