love inother style پارت38
#love_inother_style #پارت38
#میا #بک
میا
خوب لباس چی بپوشم وایی یعنی خدایش برم نمیگه دختره چه پرویه غلط میکنه بگه اصلا دههه پیرهن سفیدمو با پاپیون انداختم دور گردنم با دامن سیاه پوشیدم به کمی ریمل و رژ اکتفا کردم پالتومو برداشتم با گوشیم رفتم پایین
بابا:به به میا خانوم کجا به سلامتی؟؟
من:آم بابا...
که گوشی خونه زنگ خورد بابا رفت سمتش رنگم یهو پرید با بابا خیلی دوستم اما نگفتم همچین قراری دارم میترسم ناراحت بشه از دستم
بابا:بله بفرمایید
...
بابا:اوه ساکونو دخترم تویی؟؟
....
بابا:آهان باشه فهمیدم آره حاضره مواظبش باش باشه مرسی خداحافظ
من:چیشده بابا
بابا:چرا بهم نگفتی می خوای با بچه ها برین شهر بازی
من:خوبببب امم...
بابا:میا گفتم حتی اگه یه روزی دوس پسرم گرفتی حتی عاشق یکی شدی بگو بعد تو سر یه همچین چیزی ازم پنهان میکنی؟؟؟
سرمو پایین انداختم
بابا:خوب حالا بابا خجالت نکش گمشو برو منتظرتن
من:مرسی بابایی واقعا باشه بای
رفتم سمت حیاط در حیاط باز کردم
*پپپخخخخ
من:جیغغغغ سگ برینه تو اون روحت ترسیدم
ساکونو:هارهار حالم جا اومد خوببب قرار با خان داداش من بری دردر آره
دستمو این کش تمبون کشیدش بردم سمت ماشینشون
ساکونو:هوشت خوشگل داداش خوش بگذره درضمن یکی بهم بدهکاری میا خوب برین به سلامت
بک:ساکونو میخوایی توام بیا
با تعجب برگشتم سمت بک که باعث خنده ساکونو شدش
ساکونو:نه مرسی من یه سری کار دارم چند جایی خوش بگذره ولی شب بیاین اینجا خوب دیگه من رفتم بای
ما:بای
**//**//**
پالتویی مشکیمو پوشیدم با ساکونو گفتم اگه موردی نداره با بابایی میا حرف بزنه سوارشدش به سمت شهربازی رفتم ماشین تو پارکینگ پارک.کردم
من:خوب بریم
میا:آره خیلی وقته بود نیومده بودم
دستش رو تویی دستم گرفتم
من:پس وقتی واسه تلف کردن نداریم بزن بریم
همه وسایل سوار شدیم داد میا گم شده بود تویی داد هایی من رفتیم سمت بازی که باید با چنگک عروسک برداری
میا:برو برو بیارش پایین اره آره همون برشدار آره وایی افتاد
ازگردنم بغلم کردش
میا:ویییی عاشگتم خیلی خوب بود
با تعجب نگاهش کردم
میا:اهمم منظورم این بود ممنون. بابت امشب خیلی خوش گذشت خوب بهتر دیگه بریم
من:آره بریم
به سمت پارکینگ رفتیم
من:عکس بگیریم
میا:البته
وایستادیم روبه رویی آیینه وبا عروسکهامون عکس گرفتیم خیلی عکس قشنگی شد به نظرم
#میا #بک
میا
خوب لباس چی بپوشم وایی یعنی خدایش برم نمیگه دختره چه پرویه غلط میکنه بگه اصلا دههه پیرهن سفیدمو با پاپیون انداختم دور گردنم با دامن سیاه پوشیدم به کمی ریمل و رژ اکتفا کردم پالتومو برداشتم با گوشیم رفتم پایین
بابا:به به میا خانوم کجا به سلامتی؟؟
من:آم بابا...
که گوشی خونه زنگ خورد بابا رفت سمتش رنگم یهو پرید با بابا خیلی دوستم اما نگفتم همچین قراری دارم میترسم ناراحت بشه از دستم
بابا:بله بفرمایید
...
بابا:اوه ساکونو دخترم تویی؟؟
....
بابا:آهان باشه فهمیدم آره حاضره مواظبش باش باشه مرسی خداحافظ
من:چیشده بابا
بابا:چرا بهم نگفتی می خوای با بچه ها برین شهر بازی
من:خوبببب امم...
بابا:میا گفتم حتی اگه یه روزی دوس پسرم گرفتی حتی عاشق یکی شدی بگو بعد تو سر یه همچین چیزی ازم پنهان میکنی؟؟؟
سرمو پایین انداختم
بابا:خوب حالا بابا خجالت نکش گمشو برو منتظرتن
من:مرسی بابایی واقعا باشه بای
رفتم سمت حیاط در حیاط باز کردم
*پپپخخخخ
من:جیغغغغ سگ برینه تو اون روحت ترسیدم
ساکونو:هارهار حالم جا اومد خوببب قرار با خان داداش من بری دردر آره
دستمو این کش تمبون کشیدش بردم سمت ماشینشون
ساکونو:هوشت خوشگل داداش خوش بگذره درضمن یکی بهم بدهکاری میا خوب برین به سلامت
بک:ساکونو میخوایی توام بیا
با تعجب برگشتم سمت بک که باعث خنده ساکونو شدش
ساکونو:نه مرسی من یه سری کار دارم چند جایی خوش بگذره ولی شب بیاین اینجا خوب دیگه من رفتم بای
ما:بای
**//**//**
پالتویی مشکیمو پوشیدم با ساکونو گفتم اگه موردی نداره با بابایی میا حرف بزنه سوارشدش به سمت شهربازی رفتم ماشین تو پارکینگ پارک.کردم
من:خوب بریم
میا:آره خیلی وقته بود نیومده بودم
دستش رو تویی دستم گرفتم
من:پس وقتی واسه تلف کردن نداریم بزن بریم
همه وسایل سوار شدیم داد میا گم شده بود تویی داد هایی من رفتیم سمت بازی که باید با چنگک عروسک برداری
میا:برو برو بیارش پایین اره آره همون برشدار آره وایی افتاد
ازگردنم بغلم کردش
میا:ویییی عاشگتم خیلی خوب بود
با تعجب نگاهش کردم
میا:اهمم منظورم این بود ممنون. بابت امشب خیلی خوش گذشت خوب بهتر دیگه بریم
من:آره بریم
به سمت پارکینگ رفتیم
من:عکس بگیریم
میا:البته
وایستادیم روبه رویی آیینه وبا عروسکهامون عکس گرفتیم خیلی عکس قشنگی شد به نظرم
۷.۵k
۱۰ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.