دوقلوهای شیطون پارت28
#دوقلوهای_شیطون #پارت28
جینیونگ
آیسان:مدیر مدیر کجایی؟
مدیر:چی شده
آیسان:مدیر جونم گلم میشع برم فرودگاه؟خوهش
مدیر:چرا اونوقت
آیسان:ماشینم اومده توروخدا کادویی بابامع لطفااااا
مدیر:بایکی از اعضا برو من بهت شک دارم جینیونگ تو برو
من:چه من!!!!باشه
همراهش رفتم بیرون آیسان خیلی خوشحال بود یعنی ماشین چیع دم فرودگاه پیاده شدیم به سمت بخش مورد نظر رفتیم
خلبان:ببخشید شما؟؟
آیسان:من یو آیسان هستم گفتن برای تحویل ماشینم بیام اینجا
خلبان:اوه بله بفرمایید
در هواپیما باز شدش واوو چه سلیقه ایم دارع لامبورگینی هوراکان
آیسان:عررررر چع خوجله
سریع گوشیش برداشت
آیسان:عررر بابایی خیلی قشنگه خیلی دوسش دارم درضمن ممنونم از همه زحمتی که کشیدی این همه مدت دور بودی ازما تا اینو برام بخری مرسی بابایی خیلی دوست دارم مرسی بازم
خیلی بااحترام برخورد میکرد این خیلی برام جذاب بود
باباش:خواهش میکنم دختر بابا اوه آیسان اون آقا پسر خوشتیپ کیه؟
آیسان:کی این ام..
باباش:آیسان جان زشته بعدم اگه دوس پسرتع بگو بهم بدونم
آیسان:چه نه بابا هم کمپانیمه درضمن گفتم که من دوس پسرنمیخوام
بابا:به هرحال هروقت فهمیدی پسری رودوس داری بهم بگو درضمن اگه برایی شمازحمتی نداره مواظب دخترم باش یکم حواسش پرته وکودک درونش فعاله ادایی احترام کرد بهم
من:آه نه باعث افتخاره
آیسان:باباااا یعنی میخوایی بگی بچم مرسی
باباش:توهمیشه بچه ای ممنونم من دیگه باید برم پروازم دیر شدش مواظب خودت وشمام لطفا مواظبش باشید خدانگهدار
من:آیسان خیلی باپدرت خوب برخورد میکنی حتی بااینکه میدونی پدر واقعیت نیس
آیسان:میدونی جینیونگ شاید پدر واقعیم نباشه اما کم.تر از اون نیس برام من فقط میخوام پدر واقعیمو ببینم اما نمیگم میخوام دخترش باشم میفهمی
لبخندی زدم سرموبه معنی آره تکون دادم خندم گرفته بود اومد بره بالا ماشینو بیارع پایین که بووم خورد زمین منو میگی ازخنده قرمزشده بودم
آیسان:بخند بخند خجالت نکش
زدم زیر خنده خودشم نشست روی زمین.دلشو گرفته بود میخندید
آیسان:بیا بریم سوارشو میخوام دست فرمونمو نشونت بدم بچه
من:اوهوک مثل راه رفتنت نباشه
قرمز شدش از اعصبانیت لپاشو.باد کرد خیلی بانمک شدش
آیسان:نخیرم بیا بشین نشونت بدم
نشستم جلو استارت زد پاشو گذاشت رو.پدال گاز داد من هوا رفت خیلی تند میروند
من:دادددد باشه دیدم قبول آروم برو آروم برو
آیسان:که از سرعت زیاد میترسی
بیشتر فشار داد رو.گاز رسیدیم دم کمپانی ترمز زدم اومدم پایین دست وپاهام میلرزید
جینیونگ
آیسان:مدیر مدیر کجایی؟
مدیر:چی شده
آیسان:مدیر جونم گلم میشع برم فرودگاه؟خوهش
مدیر:چرا اونوقت
آیسان:ماشینم اومده توروخدا کادویی بابامع لطفااااا
مدیر:بایکی از اعضا برو من بهت شک دارم جینیونگ تو برو
من:چه من!!!!باشه
همراهش رفتم بیرون آیسان خیلی خوشحال بود یعنی ماشین چیع دم فرودگاه پیاده شدیم به سمت بخش مورد نظر رفتیم
خلبان:ببخشید شما؟؟
آیسان:من یو آیسان هستم گفتن برای تحویل ماشینم بیام اینجا
خلبان:اوه بله بفرمایید
در هواپیما باز شدش واوو چه سلیقه ایم دارع لامبورگینی هوراکان
آیسان:عررررر چع خوجله
سریع گوشیش برداشت
آیسان:عررر بابایی خیلی قشنگه خیلی دوسش دارم درضمن ممنونم از همه زحمتی که کشیدی این همه مدت دور بودی ازما تا اینو برام بخری مرسی بابایی خیلی دوست دارم مرسی بازم
خیلی بااحترام برخورد میکرد این خیلی برام جذاب بود
باباش:خواهش میکنم دختر بابا اوه آیسان اون آقا پسر خوشتیپ کیه؟
آیسان:کی این ام..
باباش:آیسان جان زشته بعدم اگه دوس پسرتع بگو بهم بدونم
آیسان:چه نه بابا هم کمپانیمه درضمن گفتم که من دوس پسرنمیخوام
بابا:به هرحال هروقت فهمیدی پسری رودوس داری بهم بگو درضمن اگه برایی شمازحمتی نداره مواظب دخترم باش یکم حواسش پرته وکودک درونش فعاله ادایی احترام کرد بهم
من:آه نه باعث افتخاره
آیسان:باباااا یعنی میخوایی بگی بچم مرسی
باباش:توهمیشه بچه ای ممنونم من دیگه باید برم پروازم دیر شدش مواظب خودت وشمام لطفا مواظبش باشید خدانگهدار
من:آیسان خیلی باپدرت خوب برخورد میکنی حتی بااینکه میدونی پدر واقعیت نیس
آیسان:میدونی جینیونگ شاید پدر واقعیم نباشه اما کم.تر از اون نیس برام من فقط میخوام پدر واقعیمو ببینم اما نمیگم میخوام دخترش باشم میفهمی
لبخندی زدم سرموبه معنی آره تکون دادم خندم گرفته بود اومد بره بالا ماشینو بیارع پایین که بووم خورد زمین منو میگی ازخنده قرمزشده بودم
آیسان:بخند بخند خجالت نکش
زدم زیر خنده خودشم نشست روی زمین.دلشو گرفته بود میخندید
آیسان:بیا بریم سوارشو میخوام دست فرمونمو نشونت بدم بچه
من:اوهوک مثل راه رفتنت نباشه
قرمز شدش از اعصبانیت لپاشو.باد کرد خیلی بانمک شدش
آیسان:نخیرم بیا بشین نشونت بدم
نشستم جلو استارت زد پاشو گذاشت رو.پدال گاز داد من هوا رفت خیلی تند میروند
من:دادددد باشه دیدم قبول آروم برو آروم برو
آیسان:که از سرعت زیاد میترسی
بیشتر فشار داد رو.گاز رسیدیم دم کمپانی ترمز زدم اومدم پایین دست وپاهام میلرزید
۴.۶k
۰۹ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.