امتحان زندگی
《امتحان زندگی 》
p¹⁵
ا،ت : تو اینجا چیکار میکنی
یوچان : اومدم دختر عمه ام رو ببینیم
ا،ت : مسخره بازی در نيار برو بیرون
یوچان : برادرت بهت نگفته من از دانشگاه قبلیم انتقالی گرفتم و از این به بعد اینجا درس میخونم
یوچان یک قدمی بهش نزدیک شد و لباش رو نزديک گوشش برد و با پوزخند گفت
یوچان : بخاطر تو اومدم
ا،ت : مزخرف نگو......
با صدای اوستاد حرف ا،ت قطع شد و اوستاد روبه یوچان گفت
کانگ : فکر نکنم ترو توی این کلاس دیده باشم
یوچان : نه من فقد اومده بودم دیدن دخترم عمه ام
اوستاد کانگ چینی بین آبرو هایش اومد و اخم ریزی کرد
کانگ : برو سر کلاست
یوچان سرش رو تکون داد و نگاهی به ا،ت انداخت و از کلاس خارج شد
ا،ت با عصبانیت برگشت سر جاش نشست
دوهی : اون کی بود ؟
ا،ت : اون پسر داییم که اصلا ازش خوشم نمیاد انگار اومده توی این دانشگاه درس بخونه
دوهی : انگار خیلی ازت خوشش میاد چون شنیدم گفت بخاطر تو اومده اینجا تازه خیلی هم خوشتیپه
ا،ت : صد سال نمیخوام ببینمش پسره عوضی
با صدای اوستاد هردو ساکت شدن کا روبه ا،ت و دوهی گفت
کانگ : چایی قهوه چیزی نمیخواهی
هر دو با نگاهای سوالی به اوستاد نگاه میکرد
کانگ : آخه خیلی گرم صحبت شدین گفتم گلوتون خشک نشه
ا،ت : ببخشید اوستاد.
کانگ : خوبه که متوجه شدی پس ساکت باشین
اوستاد ماژیک رو برداشت و به سمته تخت رفت و شروع به درس دادن کرد
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^ عصر ^^
عینک اش رو از روی چشماش برداشت و به صندلی اش تکیه داد چشماش رو بست و نفس عميقی از روی خستگی کشید و با یادآوری اینکه
چند ساعت بعد میتونه دوباره عشقش رو ببینه لبخندی روی لبش اومد
هر شب اون رو می دید اما بازم هر لحظه بيشتر دلش براش تنگ میشد
با صدای در از افکارش بيرون اومد که پرستار با عجله وارد اتاق شد
پرستار : دکتر کیم لطفا زود بیایی بخش اورژانس
تهیونگ به عجله از اتاق اش خارج شد و به سمته بخش اورژانس بیمارستان رفت و به سمته تخت مرضی رفت و پرستار با عجله گفت
پرستار : دکتر مریض خونریزی مغزی کرده
تهیونگ : سریعتر به اتاق عمل متعلقش کنید
تهیونگ با عجله لباس هاش رو عوضی کرد و به اتاق عمل رفت
عمل چندين ساعت تول کشید بعد از تموم شدن عمل از اتاق عمل خارج شد و نگاهی به ساعتش انداخت که 10؛ 25 رو نشون میداد
میدونست که ا،ت حتما توی خونه منتظرشه
با عجله لباسش رو عوض کرد و از بیمارستان خارج شد و به سمته خونه اش حرکت کرد.....
p¹⁵
ا،ت : تو اینجا چیکار میکنی
یوچان : اومدم دختر عمه ام رو ببینیم
ا،ت : مسخره بازی در نيار برو بیرون
یوچان : برادرت بهت نگفته من از دانشگاه قبلیم انتقالی گرفتم و از این به بعد اینجا درس میخونم
یوچان یک قدمی بهش نزدیک شد و لباش رو نزديک گوشش برد و با پوزخند گفت
یوچان : بخاطر تو اومدم
ا،ت : مزخرف نگو......
با صدای اوستاد حرف ا،ت قطع شد و اوستاد روبه یوچان گفت
کانگ : فکر نکنم ترو توی این کلاس دیده باشم
یوچان : نه من فقد اومده بودم دیدن دخترم عمه ام
اوستاد کانگ چینی بین آبرو هایش اومد و اخم ریزی کرد
کانگ : برو سر کلاست
یوچان سرش رو تکون داد و نگاهی به ا،ت انداخت و از کلاس خارج شد
ا،ت با عصبانیت برگشت سر جاش نشست
دوهی : اون کی بود ؟
ا،ت : اون پسر داییم که اصلا ازش خوشم نمیاد انگار اومده توی این دانشگاه درس بخونه
دوهی : انگار خیلی ازت خوشش میاد چون شنیدم گفت بخاطر تو اومده اینجا تازه خیلی هم خوشتیپه
ا،ت : صد سال نمیخوام ببینمش پسره عوضی
با صدای اوستاد هردو ساکت شدن کا روبه ا،ت و دوهی گفت
کانگ : چایی قهوه چیزی نمیخواهی
هر دو با نگاهای سوالی به اوستاد نگاه میکرد
کانگ : آخه خیلی گرم صحبت شدین گفتم گلوتون خشک نشه
ا،ت : ببخشید اوستاد.
کانگ : خوبه که متوجه شدی پس ساکت باشین
اوستاد ماژیک رو برداشت و به سمته تخت رفت و شروع به درس دادن کرد
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^ عصر ^^
عینک اش رو از روی چشماش برداشت و به صندلی اش تکیه داد چشماش رو بست و نفس عميقی از روی خستگی کشید و با یادآوری اینکه
چند ساعت بعد میتونه دوباره عشقش رو ببینه لبخندی روی لبش اومد
هر شب اون رو می دید اما بازم هر لحظه بيشتر دلش براش تنگ میشد
با صدای در از افکارش بيرون اومد که پرستار با عجله وارد اتاق شد
پرستار : دکتر کیم لطفا زود بیایی بخش اورژانس
تهیونگ به عجله از اتاق اش خارج شد و به سمته بخش اورژانس بیمارستان رفت و به سمته تخت مرضی رفت و پرستار با عجله گفت
پرستار : دکتر مریض خونریزی مغزی کرده
تهیونگ : سریعتر به اتاق عمل متعلقش کنید
تهیونگ با عجله لباس هاش رو عوضی کرد و به اتاق عمل رفت
عمل چندين ساعت تول کشید بعد از تموم شدن عمل از اتاق عمل خارج شد و نگاهی به ساعتش انداخت که 10؛ 25 رو نشون میداد
میدونست که ا،ت حتما توی خونه منتظرشه
با عجله لباسش رو عوض کرد و از بیمارستان خارج شد و به سمته خونه اش حرکت کرد.....
- ۱۳.۵k
- ۰۱ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط