دختری با موهای صورتی. پارت 8

دختری با موهای صورتی. پارت 8

بله منظورم از پسر کرمیی دامیان بود یا خدا این بازم میخواد کرم بریزه نههه توی همین افکار بودم که دامیان گفت

دامیان: میخواستم......
زنگ کلاس خورد اخیشش ورفتیم کلاس

بعد از کلاس

خب باید برم خونه واسا گوشوارم کو. نیستش اییی خدااااااااا ودامیان امد وگفت

دامیان: دنبال این میگردی

اهه گوشوارم دست دامیانه واسا چرا ها؟
خب بهش گفتم

انیا: اره میشه بدیش بهم

ای خدا حالا انگار این میده ای خدااا
که دامیان گفت

دامیان: خب بدون هیچ کرمی میدمت چون منو رسوندی

منم گوشوارمو گرفتم وهمون جا کردمش توگوشم دهن دامیان، نوچه هاش، مکس، جولیا و..... خلاصه کل کلاس باز موند خب من زیاد گوشواره دارم چون من معمولا خدمو پسر جا میزنم واز باندای دیگه اطلا عات جمع اوری میکنم واینجوری به مامانو بابامم کمک میکنم و من توی لبم وبینیمم پرسینگ دارم ولی الان نزدم چون جلب توجه میکنه ومیخواستم پر سینگ زبونم بزنم ولی حوصلشو نداشتم پس ولش کردم خب بکی می دونس که من زیاد گوشواره دارم چون معمولا میاد خونمون البته نگفتم من موهامو میریزم روی شونم به همین دلیل اونا گوشواره هامو ندیدن......