پارت۱۵ رمان (فیک) (بد بوی من // My bad boy )
#پارت۱۵ #بد_بوی_من #فیک#فیک_بی_تی_اس#رمان#رمان_بی_تی_اس#حمایت#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
لباس های ا.ت و ته رو براتون گزاشتم....
_....(چشم غره)
+چیه خب؟..اَه یه کاری کن دیگهههه
_اوففف هی گارسون!دوتا شامپاین درصد بالا بیار
گارسون:بله چشم..............بفرمایید
+ممنون
(یک ساعت بعد)
+ته تههههه (داد و مست)
_چته گوشم درد گرفت بغل گوشتم....واقعا ظرفیت نداری..(اینم مسته اما نه مثل ا.ت)
+اوخی...ببخشید...بیا بگلممممم
_اوففف...چه گیری کردما
+نمیای بگلم؟........بیاااااااااااااا..... (بلند شد که ته هم بلند شد و ا.ت محکم بغلش کرد)
_آیییی یااااا لهم کردیییی آروم تر
+هوممم..آخیششش دلم برات تنگ شده بود
_هع تو دلت تنگ بشه؟عمرا!
+چرا حرفمو باور نمیکنیییی😢
_تو خیلی مستی دیگه نخور
+نههههه میخوام بازم بخورممممممممم
_اوففف اصن به من چه من میرم پیش دوستام توهم هر غلطی خواستی بکن
+......باشه برو (بعد از اینکه دوتا بطری رو تموم کرد پاشد که بره پیش چه وون که طبقه ی بالا بود.....داشت میرفت بالا که یهو یه پسر مست اومد و گفت)
پسره:این لیدی جذاب راه رو گم کردن؟😏
+نه برو گمشوووووو اونور
پسره:بیا یکم خوش بگذرونیم (خواست بوسش کنه که یهو یکی کشوندش عقب و یه مشت محکم بهش زد که پسره بینیش خون اومد و زود فرار کرد...اون یکی پسره رو تار میدیدم که فهمیدم جونگ کوکه)
کوک:حالت خوبه؟بهت که دست نزد ها؟
+نه....خوبم...مرسی
کوک:بیا بریم کمکت میکنم خیلی مستی!
+هومم....بریممممم
(رفتیم رسیدیم که پریدم بغل تهیونگ)
+تهههههههه یه پسره میخواست اذیتم کنه اما کوک اومد و کمکم کردددددددد
کوک:اره...ته چرا تنهاش گذاشتی نمیگی خطرناکه؟واقعا که
_خب خواست حواسشو جمع کنه...ایششش برو اونور خفم کردی
×ا.ت بیا اینجا چیکارش داری
+نوموخواممممممم من پسر عموم رو موخوامممممم
×ایش آدم فروش
_منو میخوای چیکار اخه؟
+آممممم....من.....برای....عام...این (اومد لپ ته رو بوس کنه که ته سرشو چرخوند و اشتباهی لباشون بهم خورد)
همه پسرا:اوووووو
+ههههه وااااای ببخشید میخواستم لپتو بوس کنممممم
_.....خدایااااااا.....خفه شیددددد.....(داد).....تو..چه وون بیا این کنه رو از من دور کن یه بلایی سرش میارما
×ب....باشه....ا.ت بیا بریم یه آبی به دست و صورتت بزن
+هوم....بریم
کوک:اووو چیشد مستیت پرید؟ (خنده)
+گگگگگ....اره...یکم
(من و کوک داشتیم بحث میکردیم که یهو پدر ته یعنی عموم گفت:)
عمو:تشکر میکنم از شما که به این مهمونی اومدین خب....لذت ببرید....سالن رقص آمادس لطفا به اونجا برید.
(همه رفتن و فقط من و ته موندیم)
+تو چرا نمیری
_خب به نظرت پارتنرم با من میرقصه؟
+...نه....بعد از اون کارت من دیگه باهات نمیرقصم برو با اون میونگ جونت!
_به من دستور نده نمیخوای برقصی خب نرقص من که دختر پره دور و برم اون تویی که تنهایی
+چع...
بای تا پارت بعد♡
لباس های ا.ت و ته رو براتون گزاشتم....
_....(چشم غره)
+چیه خب؟..اَه یه کاری کن دیگهههه
_اوففف هی گارسون!دوتا شامپاین درصد بالا بیار
گارسون:بله چشم..............بفرمایید
+ممنون
(یک ساعت بعد)
+ته تههههه (داد و مست)
_چته گوشم درد گرفت بغل گوشتم....واقعا ظرفیت نداری..(اینم مسته اما نه مثل ا.ت)
+اوخی...ببخشید...بیا بگلممممم
_اوففف...چه گیری کردما
+نمیای بگلم؟........بیاااااااااااااا..... (بلند شد که ته هم بلند شد و ا.ت محکم بغلش کرد)
_آیییی یااااا لهم کردیییی آروم تر
+هوممم..آخیششش دلم برات تنگ شده بود
_هع تو دلت تنگ بشه؟عمرا!
+چرا حرفمو باور نمیکنیییی😢
_تو خیلی مستی دیگه نخور
+نههههه میخوام بازم بخورممممممممم
_اوففف اصن به من چه من میرم پیش دوستام توهم هر غلطی خواستی بکن
+......باشه برو (بعد از اینکه دوتا بطری رو تموم کرد پاشد که بره پیش چه وون که طبقه ی بالا بود.....داشت میرفت بالا که یهو یه پسر مست اومد و گفت)
پسره:این لیدی جذاب راه رو گم کردن؟😏
+نه برو گمشوووووو اونور
پسره:بیا یکم خوش بگذرونیم (خواست بوسش کنه که یهو یکی کشوندش عقب و یه مشت محکم بهش زد که پسره بینیش خون اومد و زود فرار کرد...اون یکی پسره رو تار میدیدم که فهمیدم جونگ کوکه)
کوک:حالت خوبه؟بهت که دست نزد ها؟
+نه....خوبم...مرسی
کوک:بیا بریم کمکت میکنم خیلی مستی!
+هومم....بریممممم
(رفتیم رسیدیم که پریدم بغل تهیونگ)
+تهههههههه یه پسره میخواست اذیتم کنه اما کوک اومد و کمکم کردددددددد
کوک:اره...ته چرا تنهاش گذاشتی نمیگی خطرناکه؟واقعا که
_خب خواست حواسشو جمع کنه...ایششش برو اونور خفم کردی
×ا.ت بیا اینجا چیکارش داری
+نوموخواممممممم من پسر عموم رو موخوامممممم
×ایش آدم فروش
_منو میخوای چیکار اخه؟
+آممممم....من.....برای....عام...این (اومد لپ ته رو بوس کنه که ته سرشو چرخوند و اشتباهی لباشون بهم خورد)
همه پسرا:اوووووو
+ههههه وااااای ببخشید میخواستم لپتو بوس کنممممم
_.....خدایااااااا.....خفه شیددددد.....(داد).....تو..چه وون بیا این کنه رو از من دور کن یه بلایی سرش میارما
×ب....باشه....ا.ت بیا بریم یه آبی به دست و صورتت بزن
+هوم....بریم
کوک:اووو چیشد مستیت پرید؟ (خنده)
+گگگگگ....اره...یکم
(من و کوک داشتیم بحث میکردیم که یهو پدر ته یعنی عموم گفت:)
عمو:تشکر میکنم از شما که به این مهمونی اومدین خب....لذت ببرید....سالن رقص آمادس لطفا به اونجا برید.
(همه رفتن و فقط من و ته موندیم)
+تو چرا نمیری
_خب به نظرت پارتنرم با من میرقصه؟
+...نه....بعد از اون کارت من دیگه باهات نمیرقصم برو با اون میونگ جونت!
_به من دستور نده نمیخوای برقصی خب نرقص من که دختر پره دور و برم اون تویی که تنهایی
+چع...
بای تا پارت بعد♡
۸.۹k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.