part 9
part 9
= اما گف دیگه قرار شد امروز من نقش عاشق پیشه رو بازی کنم
+ عا مرسی حالا بریم پیش اما براتون بگم چیشد
= اره باید بگی معلومه یه چیزی شده چشمات پفه پفه
داشتیم میرفتیم که دیدم هانا پیش کوکه خودشو هی میچسبونه به کوک کوکم داره با تهیونگ حرف میزد دست اینم گرفته بود داشت گریم میگرفت ولی جلو خودمو گرفتم گریع نکنم دیدم داره نگاهم میکنه دستمو دور دست جیمین پیچیدم و رفتیم پیش اما
همه چی رو به اما و جیمین توضیح دادم و کلی باهم حرص خوردیم و جیمینم کیکشو برید
+ ببخشید جیمین تولدت کوفتت شد
= اتفاقا بهترین تولدم بود
+ بازم ببخشید
جشن تموم شد قرار شد جیمین ببرتم خونه رفتیم بیرون مه کوک و دیدم سرمو انداختم پایین و داشتیم نیرفتیم که کوک دستمو محکم گرفت
_ کجا داری میری بیا بریم خونه
تا اومدم جیزی بگم
= یورا با من میاد
_ ببخشید اونوقت چرا باید بزارم یه غریبه ابجیم رو برسونه اصلا شما کی باشین ؟
= اول غریبه نیستم در اینده قراره باهم رفت و امد کنیم دوم هرکی باشم ناراحتش نمیکنم
اینا همینجور داشتن لحث میکردن که عطسه کردم یهو جفتشون عین این جنتلمنا کوتشون رو درآوردن گرفتن سمتم منم برای حرص دراوردن مال جیمین رو گرفتم جیمینم خودش کوتو انداخت روم
+ کوک لطفا بسه برو به هانا برس من میخوام با جیمین تنها باشم
_ باشه ولی خونه که دیگه جیمین نیس
+= تا بعد
دوتایی رفتیم سورار ماشین شدیم و توراه من فقط گریه میکردم جیمین بدبختم هی نکام میکرذ حواسش به من بود امروز خیلی اذیت شد
ویو کوک :
اه این دختره هاناعه نچسببب دوست دوست دختر تهیونگه چرا من باید جرشو بکشم با چه حقی منو بوس کرددددد بعدش حسابی حالشو گرفتم داشتم با تهیونگ حرف میزدم که دیدم با جیمین دست تو دست هم اومدن پایین اعصابم ریخت بهم تاحالا دست منو اینطوری نگرفته بودددد بعد مراسم از بچه ها خداحافظی کردم رفتیم اخیش این هانا عه رففف تو حیاط منتظر یورا بودم که ( همون اتفاقا دیگه حال ندارم ضیح بدم ) خیلی رو مخم رفففف اهههه دارم برات تو خونه سوار ماشین شدم سریع گازشو گرفتم زودتر رفتم خونه رو مبل نشستم تا بیا که دیدم درو باز کرد
ویو یورا:
رفتم خونه دیدم کوک رو مبل نشسته بهش توجه نکردم داشتم میرفتم که دستمو محکم گرف دردم گرف خیلی
_ معنیه این کارات یعنی چی ها یعنی چی که با جیمین هی میگردی
+ به توچه دستمو ول کن درد گرف مگه وقتی تو با هانا میگشتی من چیزی گفتم مگ وقتی همو بوس میکردید من چیزی گفتم مگ من حق ندارم تشکلیل خانواده بدم ها تا کی باید دنبال تو باش جیمین هرچی ان که باشه از تو بهتره داشتم میرفتم که یهو ..
= اما گف دیگه قرار شد امروز من نقش عاشق پیشه رو بازی کنم
+ عا مرسی حالا بریم پیش اما براتون بگم چیشد
= اره باید بگی معلومه یه چیزی شده چشمات پفه پفه
داشتیم میرفتیم که دیدم هانا پیش کوکه خودشو هی میچسبونه به کوک کوکم داره با تهیونگ حرف میزد دست اینم گرفته بود داشت گریم میگرفت ولی جلو خودمو گرفتم گریع نکنم دیدم داره نگاهم میکنه دستمو دور دست جیمین پیچیدم و رفتیم پیش اما
همه چی رو به اما و جیمین توضیح دادم و کلی باهم حرص خوردیم و جیمینم کیکشو برید
+ ببخشید جیمین تولدت کوفتت شد
= اتفاقا بهترین تولدم بود
+ بازم ببخشید
جشن تموم شد قرار شد جیمین ببرتم خونه رفتیم بیرون مه کوک و دیدم سرمو انداختم پایین و داشتیم نیرفتیم که کوک دستمو محکم گرفت
_ کجا داری میری بیا بریم خونه
تا اومدم جیزی بگم
= یورا با من میاد
_ ببخشید اونوقت چرا باید بزارم یه غریبه ابجیم رو برسونه اصلا شما کی باشین ؟
= اول غریبه نیستم در اینده قراره باهم رفت و امد کنیم دوم هرکی باشم ناراحتش نمیکنم
اینا همینجور داشتن لحث میکردن که عطسه کردم یهو جفتشون عین این جنتلمنا کوتشون رو درآوردن گرفتن سمتم منم برای حرص دراوردن مال جیمین رو گرفتم جیمینم خودش کوتو انداخت روم
+ کوک لطفا بسه برو به هانا برس من میخوام با جیمین تنها باشم
_ باشه ولی خونه که دیگه جیمین نیس
+= تا بعد
دوتایی رفتیم سورار ماشین شدیم و توراه من فقط گریه میکردم جیمین بدبختم هی نکام میکرذ حواسش به من بود امروز خیلی اذیت شد
ویو کوک :
اه این دختره هاناعه نچسببب دوست دوست دختر تهیونگه چرا من باید جرشو بکشم با چه حقی منو بوس کرددددد بعدش حسابی حالشو گرفتم داشتم با تهیونگ حرف میزدم که دیدم با جیمین دست تو دست هم اومدن پایین اعصابم ریخت بهم تاحالا دست منو اینطوری نگرفته بودددد بعد مراسم از بچه ها خداحافظی کردم رفتیم اخیش این هانا عه رففف تو حیاط منتظر یورا بودم که ( همون اتفاقا دیگه حال ندارم ضیح بدم ) خیلی رو مخم رفففف اهههه دارم برات تو خونه سوار ماشین شدم سریع گازشو گرفتم زودتر رفتم خونه رو مبل نشستم تا بیا که دیدم درو باز کرد
ویو یورا:
رفتم خونه دیدم کوک رو مبل نشسته بهش توجه نکردم داشتم میرفتم که دستمو محکم گرف دردم گرف خیلی
_ معنیه این کارات یعنی چی ها یعنی چی که با جیمین هی میگردی
+ به توچه دستمو ول کن درد گرف مگه وقتی تو با هانا میگشتی من چیزی گفتم مگ وقتی همو بوس میکردید من چیزی گفتم مگ من حق ندارم تشکلیل خانواده بدم ها تا کی باید دنبال تو باش جیمین هرچی ان که باشه از تو بهتره داشتم میرفتم که یهو ..
۶.۳k
۱۱ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.