Part 11 •~>
Part 11 •~>
ویو یورا :خیلی دلم میخواست بپرم بغلش ولی نمیتونستم برا همین با یه خدافظی سرد قرارداد اخرین دیدارمون رو انداختیم برا یه سال دیگه رفتم فرودگاه و سوار هواپیما شدیم و ویژژژژ پرواز کردیم
(یک سال بعد)
وای لعنتی خیلی بهمون خوش گذشت ولی حیف داریم برمیگردیممممم من نمیخوام بر گردم به خدا اگ ازدواج کردم میام اینجا زندگی میکنم خیلی جای رمانتیک و قشنگیه برای زندگی
البت دلم برا کوک تنگ شده خیلی و بخشیدمش ولی حالا حالا ها میخوام ناز کنم تا عذر خواهی کنه هوا پیما نشست و ماعم تا پیاده شدیم مامان بابا هامونو دیدیم و بغلشون کردیم من بدو بو رفتم پردیم بغلشون اما کوکو ندیدم
+ ام کوک نیومده
& نه دخترم با هانا رفنن بیرون
+ عه اوکی بدویید بریم خونه
باورم نمیشد یعنی نیومده بود واقعا هانا رو به خواهرش که یه ساله ندیدتش ترجیح داد باورم نمیشه ااصلا باورم نمیشه هعی باز من رسیدم قصه هام شروع شد رفتیم خونه و همگی خوابیدیم دید دسبند کوک که واسش خریده بودم رو میزمه رفتم خوابیدم تا بیاد برم بدم بهش یه دوسه ساعتی نیشد خوابیده بودم که دیدم در اتاق کوک با شدت بسته شد سریع پاشدم صورتمو شستم کارامم انجام دادم لباس پوشیدم رفتم اتاقش ( دوستان یورا موهاشو دوباره رنگ کرده ها) در زدم گف بیا انگار عصبانی بود تا من اومدم پاشد دویید اومد پرید بغلممم ولییی عررر خیلی وقت بود بغلش نکرده بودممممم
خونسردیه هودمو حفظ کردن نتونستم خودمم بغلش کنم وقتی ولم کرده اومد چیزی بگه که سریع گفتم
+ دسبندت تو اتاقم بود و لطفا بدون اجازه من وارد اتاقم نشو
اومدم برگردم دیدم عکسای دوتایی منو کوم پاره شده
+ اگرم نمیخوایشون ببر بنداز سطل ضباله بیرون تا بیان زباله هارو ببرن
خیلی ناراحت شده بودم خیلی چطور توتست عکسامون رو پاره کنه
رفتم از اتاقش بیرون تو اتاق خودم مث سگ گریه کردم اومد در زد
گفتم بیاد تو
_ ببین یه اشتباهی پیش اومده بزار همه چیو بگن
+ مهم نیس الانم برو بیرون میخوام بخوابم ( سرش تو بالشت بود چون داشت گریه میکرد )
_ وایسا ببینم تو الان داری گریه میکنی بیینمت
+ نخیر گریع نمیکنم برو بیرون
_ اوکی پس خودم میبینم
شونمو گرفت و هول داد اونوریم کرد و حالت خیمه طور افتاد روم تو چشمای هم داشتیم نگاه میکردیم که یههو به چشمام یه بوسه ریزی زد و گف
_نبینم دیگه چشمای خوشگلت خیس بشنا
از روم بلند شد گف
_ الانم عین بچه ادم گوش کن بزا توضیح بدم
ویو یورا :خیلی دلم میخواست بپرم بغلش ولی نمیتونستم برا همین با یه خدافظی سرد قرارداد اخرین دیدارمون رو انداختیم برا یه سال دیگه رفتم فرودگاه و سوار هواپیما شدیم و ویژژژژ پرواز کردیم
(یک سال بعد)
وای لعنتی خیلی بهمون خوش گذشت ولی حیف داریم برمیگردیممممم من نمیخوام بر گردم به خدا اگ ازدواج کردم میام اینجا زندگی میکنم خیلی جای رمانتیک و قشنگیه برای زندگی
البت دلم برا کوک تنگ شده خیلی و بخشیدمش ولی حالا حالا ها میخوام ناز کنم تا عذر خواهی کنه هوا پیما نشست و ماعم تا پیاده شدیم مامان بابا هامونو دیدیم و بغلشون کردیم من بدو بو رفتم پردیم بغلشون اما کوکو ندیدم
+ ام کوک نیومده
& نه دخترم با هانا رفنن بیرون
+ عه اوکی بدویید بریم خونه
باورم نمیشد یعنی نیومده بود واقعا هانا رو به خواهرش که یه ساله ندیدتش ترجیح داد باورم نمیشه ااصلا باورم نمیشه هعی باز من رسیدم قصه هام شروع شد رفتیم خونه و همگی خوابیدیم دید دسبند کوک که واسش خریده بودم رو میزمه رفتم خوابیدم تا بیاد برم بدم بهش یه دوسه ساعتی نیشد خوابیده بودم که دیدم در اتاق کوک با شدت بسته شد سریع پاشدم صورتمو شستم کارامم انجام دادم لباس پوشیدم رفتم اتاقش ( دوستان یورا موهاشو دوباره رنگ کرده ها) در زدم گف بیا انگار عصبانی بود تا من اومدم پاشد دویید اومد پرید بغلممم ولییی عررر خیلی وقت بود بغلش نکرده بودممممم
خونسردیه هودمو حفظ کردن نتونستم خودمم بغلش کنم وقتی ولم کرده اومد چیزی بگه که سریع گفتم
+ دسبندت تو اتاقم بود و لطفا بدون اجازه من وارد اتاقم نشو
اومدم برگردم دیدم عکسای دوتایی منو کوم پاره شده
+ اگرم نمیخوایشون ببر بنداز سطل ضباله بیرون تا بیان زباله هارو ببرن
خیلی ناراحت شده بودم خیلی چطور توتست عکسامون رو پاره کنه
رفتم از اتاقش بیرون تو اتاق خودم مث سگ گریه کردم اومد در زد
گفتم بیاد تو
_ ببین یه اشتباهی پیش اومده بزار همه چیو بگن
+ مهم نیس الانم برو بیرون میخوام بخوابم ( سرش تو بالشت بود چون داشت گریه میکرد )
_ وایسا ببینم تو الان داری گریه میکنی بیینمت
+ نخیر گریع نمیکنم برو بیرون
_ اوکی پس خودم میبینم
شونمو گرفت و هول داد اونوریم کرد و حالت خیمه طور افتاد روم تو چشمای هم داشتیم نگاه میکردیم که یههو به چشمام یه بوسه ریزی زد و گف
_نبینم دیگه چشمای خوشگلت خیس بشنا
از روم بلند شد گف
_ الانم عین بچه ادم گوش کن بزا توضیح بدم
۵.۴k
۱۱ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.