پارت ۱۳
هیچ کدومشون چیزی نگفتن و فقط قهوه هاشون رو ورداشتن و شروع به خوردن بهشون کردن...
وقتی قهوه خوردنشون تموم شد شوگا بلند شد و یه نگاهی به جین کرد که به یه نقطه زل زده بود
÷هوفففف من رفتم
~...
÷هویییییییی )بلند(
~مرگگگگگ... چیه؟
÷... با کمال احترام گفتم دارم میرم
~خب ؟
÷مرض و خب
~اهممممم
÷چیه
~بنده بزرگ ترمممممم خیلی این هفته پرو و بی ادب شدی میدونم باهات چیکار کنممممم مرتیکه مو نعنایی (موها شوگا اینجا نعناییه 🗿💚)
÷من بی ادب و پرو شدممم؟
~اره خود جنابعالی مرض این دو تا رو رد کردی
÷خودت چی هااااا
یونگی یکم دقت کرد اما ایرادی پیدا نکرد که باهاش کم نیاره
~خودم چی ها جواب منو بدهعهه
÷... اه ولش کن حال ندارم صدای توله سگ ها رو بشنوم
~به من میگی توله سگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ خیار رنگ پریده؟؟؟؟؟
÷خیار رنگ پریده؟؟؟؟؟؟
این دو تا مرض کشتن هم داشتن میرفتم و با داد هایی که میزدن صدا برای خودشون نمیزاشتن و همینطوری ادامه میدادن که صدای قدم های کسی و داد اون باعث شد که به سمتش برگردن...
وقتی قهوه خوردنشون تموم شد شوگا بلند شد و یه نگاهی به جین کرد که به یه نقطه زل زده بود
÷هوفففف من رفتم
~...
÷هویییییییی )بلند(
~مرگگگگگ... چیه؟
÷... با کمال احترام گفتم دارم میرم
~خب ؟
÷مرض و خب
~اهممممم
÷چیه
~بنده بزرگ ترمممممم خیلی این هفته پرو و بی ادب شدی میدونم باهات چیکار کنممممم مرتیکه مو نعنایی (موها شوگا اینجا نعناییه 🗿💚)
÷من بی ادب و پرو شدممم؟
~اره خود جنابعالی مرض این دو تا رو رد کردی
÷خودت چی هااااا
یونگی یکم دقت کرد اما ایرادی پیدا نکرد که باهاش کم نیاره
~خودم چی ها جواب منو بدهعهه
÷... اه ولش کن حال ندارم صدای توله سگ ها رو بشنوم
~به من میگی توله سگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ خیار رنگ پریده؟؟؟؟؟
÷خیار رنگ پریده؟؟؟؟؟؟
این دو تا مرض کشتن هم داشتن میرفتم و با داد هایی که میزدن صدا برای خودشون نمیزاشتن و همینطوری ادامه میدادن که صدای قدم های کسی و داد اون باعث شد که به سمتش برگردن...
۱.۷k
۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.