ʚFOR YOUɞ
ʚFOR YOUɞ
ʚPART_¹⁸ɞ
سوار ماشین لامبورگینیم شدیم و حرکت کردیم بعد چند مین رسیدیم
ات: پیاده شو
یونا: اونی حالم بدتر شده
ات: بلند شو سری بریم
رفتیم و نوبت گرفتیم
چند دقیقه بعد
نوبتمون شد و رفتیم داخل
دکتر: بفرمایید بشینید
ات: سلام
دکتر: مشکل چیه
ات: خپاهرم حالشون بده تب و لرز دارن حالت تهوع هم دارن
دکتر: خب بیا اینجا عزیزم
یونا: چشم
دکتر سونا رو چک کرد
دکتر: یک غذای خورده که بهش نمی ساخته بی خاطر همین حالش بد شده به چیزی آلرژی داره
ات: آره به سیب هر موقع میخوره خیلی حالش بد میشه یک سری بستری شد
دکتر: احتمال هسد که خورده باشه ولی خوشبختانه لازم نیست بستری شه براش دارو مینویسم بخوره چند روز دیگه خوب میشه
ات: چشم
رفتیم دارو گرفتیم و نشستیم تو ماشین
ات: سیب خوردی(عصبی)
یونا: راس....
ات: جوابه منو بده(عصبی)
یونا: با بچه ها که رفتیم بیرون خوردم(آروم)
ات: چند دفعه بگم سیب برات خوب نیست (داد)
یونا: بیخشید اونی(آروم)
ات: باشه
رفتیم خونه خسته شدم دیگه پس رفتم حموم و یه دوش گرفتم و اومدم حوله رو پیچوندم دور خودمکه گوشیم زنگ خورد جیمین بود جواب دادم
ات: الو
جیمین: الو سلام
ات: سلام خوبی
جیمین: خوبم مرسی تو خوبی
ات: آره کاری داشتی
جیمین: نه گقتم زنگ بزنم ببینم چه میکنی
ات: هومم
اون شب اینقدر با جیمین خندیدم
ات:(خنده)
جیمین:( خنده)
ʚPART_¹⁸ɞ
سوار ماشین لامبورگینیم شدیم و حرکت کردیم بعد چند مین رسیدیم
ات: پیاده شو
یونا: اونی حالم بدتر شده
ات: بلند شو سری بریم
رفتیم و نوبت گرفتیم
چند دقیقه بعد
نوبتمون شد و رفتیم داخل
دکتر: بفرمایید بشینید
ات: سلام
دکتر: مشکل چیه
ات: خپاهرم حالشون بده تب و لرز دارن حالت تهوع هم دارن
دکتر: خب بیا اینجا عزیزم
یونا: چشم
دکتر سونا رو چک کرد
دکتر: یک غذای خورده که بهش نمی ساخته بی خاطر همین حالش بد شده به چیزی آلرژی داره
ات: آره به سیب هر موقع میخوره خیلی حالش بد میشه یک سری بستری شد
دکتر: احتمال هسد که خورده باشه ولی خوشبختانه لازم نیست بستری شه براش دارو مینویسم بخوره چند روز دیگه خوب میشه
ات: چشم
رفتیم دارو گرفتیم و نشستیم تو ماشین
ات: سیب خوردی(عصبی)
یونا: راس....
ات: جوابه منو بده(عصبی)
یونا: با بچه ها که رفتیم بیرون خوردم(آروم)
ات: چند دفعه بگم سیب برات خوب نیست (داد)
یونا: بیخشید اونی(آروم)
ات: باشه
رفتیم خونه خسته شدم دیگه پس رفتم حموم و یه دوش گرفتم و اومدم حوله رو پیچوندم دور خودمکه گوشیم زنگ خورد جیمین بود جواب دادم
ات: الو
جیمین: الو سلام
ات: سلام خوبی
جیمین: خوبم مرسی تو خوبی
ات: آره کاری داشتی
جیمین: نه گقتم زنگ بزنم ببینم چه میکنی
ات: هومم
اون شب اینقدر با جیمین خندیدم
ات:(خنده)
جیمین:( خنده)
۷.۵k
۳۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.