𝙸'𝚖 𝙼𝚘𝚗𝚜𝚝𝚎𝚛
𝙸'𝚖 𝙼𝚘𝚗𝚜𝚝𝚎𝚛
𝙿𝚊𝚛𝚝⁸
𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽 =𝙰.𝚃🤏☻️
𝙰𝙳𝙼𝙸𝙽:𝙹𝙸𝚈𝙾𝙾𝙽🍫🦋
حال من آخرین سوال رو میپرسم ...
________________________________________________
به نظر شما ربط درخت به خشم چه چیزی میتونه باشه ؟
لیا : خشم درختی است که باید از ریشه کنده شود !
سویا : خشم درختی است که علف های هرز رو دور خودش جمع میکنه!
هایون: خشم و پرخاش چون درختانی هستند که بسیار سریع میوه میدهند ،اگر درختی از ریشه کنده شود خاک آسیب میبیند و اگر خاک آسیب ببیند دیگر حتی نمیشود درختانی مانند مهربانی و وفا را کاشت !
ماباید رشد میوه های آن را کنترل کنیم!
امپراطور قهقهه ای میزند و میگوید دختر وزیر اعظم ؛ کیم هایون چند سالته که اینقدر باسواد و متین هستی !؟ تو من رو به شدت یاد جونگکوک میندازی ... به نظرم هم کفر همین!
هایون : من ۱۷ سال بیش ندارم اما ۱۱ سال است که شروع به کتاب خوانی کردم !
ملکه مادر که از هایون کینه به دل گرفته بود گفت : دختره ی احمق به چه جراتی جواب عالیجناب رو میدی ؟
امپراطور با خنده می گوید : به ستاره شناسان میگویم طالع این ازدواج را بررسی کنند ! مادر جان نیاز به عصبانیت نیست خانم کیم دختر با جسارتی هستند ... یک زن با جسارت یک مرد محکم را می سازد !
بعد از چند مین دختران از اتاق بیرون رفتند !
جانگ لیا:هه! اینقدر خوشحال نباش ... به هر حال شاهزاده من رو دوست داره ... اون به من گفت :
[فلش بک]
گفت : من لیاقت نگاه کردن به چشم شما رو ندارم سرورم
_یاع ... تو چند وقتیه ... یعنی یه ... ۱۰ سالیه که قلب من رو تسخیر کردی ... از وقتی میومدم خونتون! از وقتی میومدی قصر ! اونموقع که زدیم یا حتی موقعی که باهام دهن به دهن شدی ... وقتی میرفتی پیش برادرت و پسر داییت ... عاشقت بودم ! کل این ده سال بهت نگاه میکردم حتی زمانی که نمیدونستی من کیم ! حالا سرتو بالا کن !
.....
_ب...بخشید فک کنم اشتباه کردم ... سوتفاهم شده!
[پایان فلش بک ]
هایون با اندوه گفت : خود ... شاهزاده جونگکوک ... همچین حرفی زده ؟
𝙿𝚊𝚛𝚝⁸
𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽 =𝙰.𝚃🤏☻️
𝙰𝙳𝙼𝙸𝙽:𝙹𝙸𝚈𝙾𝙾𝙽🍫🦋
حال من آخرین سوال رو میپرسم ...
________________________________________________
به نظر شما ربط درخت به خشم چه چیزی میتونه باشه ؟
لیا : خشم درختی است که باید از ریشه کنده شود !
سویا : خشم درختی است که علف های هرز رو دور خودش جمع میکنه!
هایون: خشم و پرخاش چون درختانی هستند که بسیار سریع میوه میدهند ،اگر درختی از ریشه کنده شود خاک آسیب میبیند و اگر خاک آسیب ببیند دیگر حتی نمیشود درختانی مانند مهربانی و وفا را کاشت !
ماباید رشد میوه های آن را کنترل کنیم!
امپراطور قهقهه ای میزند و میگوید دختر وزیر اعظم ؛ کیم هایون چند سالته که اینقدر باسواد و متین هستی !؟ تو من رو به شدت یاد جونگکوک میندازی ... به نظرم هم کفر همین!
هایون : من ۱۷ سال بیش ندارم اما ۱۱ سال است که شروع به کتاب خوانی کردم !
ملکه مادر که از هایون کینه به دل گرفته بود گفت : دختره ی احمق به چه جراتی جواب عالیجناب رو میدی ؟
امپراطور با خنده می گوید : به ستاره شناسان میگویم طالع این ازدواج را بررسی کنند ! مادر جان نیاز به عصبانیت نیست خانم کیم دختر با جسارتی هستند ... یک زن با جسارت یک مرد محکم را می سازد !
بعد از چند مین دختران از اتاق بیرون رفتند !
جانگ لیا:هه! اینقدر خوشحال نباش ... به هر حال شاهزاده من رو دوست داره ... اون به من گفت :
[فلش بک]
گفت : من لیاقت نگاه کردن به چشم شما رو ندارم سرورم
_یاع ... تو چند وقتیه ... یعنی یه ... ۱۰ سالیه که قلب من رو تسخیر کردی ... از وقتی میومدم خونتون! از وقتی میومدی قصر ! اونموقع که زدیم یا حتی موقعی که باهام دهن به دهن شدی ... وقتی میرفتی پیش برادرت و پسر داییت ... عاشقت بودم ! کل این ده سال بهت نگاه میکردم حتی زمانی که نمیدونستی من کیم ! حالا سرتو بالا کن !
.....
_ب...بخشید فک کنم اشتباه کردم ... سوتفاهم شده!
[پایان فلش بک ]
هایون با اندوه گفت : خود ... شاهزاده جونگکوک ... همچین حرفی زده ؟
۶.۶k
۱۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.