ف۲ پ ۶۴
ف۲ پ ۶۴
و به دوربین نگاه میکنه
+حالا چیکار کنیم چه جوری میخوایم این درو باز کنیم؟
جیهوپ در حالی که از طریق کامپیوترش در حال کد زدن بود حرف میزنه
_الان من حلش میکنم ولی فقط ۷ ثانیه وقت دارین از این در خارج بشین اگه خارج نشین میمونین داخل و... خب وقتی درو باز کنم قرار بعد ۷ ثانیه آژیر بخوره پس ازتون میخوام با سرعت از در خارج شین
ادوارد با تعجب به صدا دقت میکنه ولی بعد همراه با انیس سرشو تکون میده هر دو سمت در میرن و منتظر میمونن در یک لحظه در باز میشه ادوارد خارج میشه ولی انیس یادش میاد که نیاز دارن که از خودشون دفاع کنن پس به عقب برمیگرده و یه شیشه برمیداره و سمت در برمیگرده و میبینه در داره بسته میشه به سرعت سمتش میدوئه و در کسری از ثانیه ازش خارج میشه ادوارد با وحشت به انیس نگاه میکنه مطمئن میشه که حالش خوبه لان دیگه ارتباطی با بچهها نداشتن ادامه راه رو خودشون باید میرفتن
_خدای من باورم نمیشه همچین کاری کردی اصلاً حالت خوبه؟ اون شیشه به چه دردمون میخوره؟
+برای دفاع بالاخره درجا که نمیتونیمبه در برسیم صددرصد تو راه قراره درگیری باشه
این رو انیس در حالی میگفت که نفس نفس میزد و توی شوک بود که بدنش وسط در نمونده اما ادوارد تا خواست حرف دیگهای بزنه آژیر به صدا در اومد انیس نگاهی به ادوارد کرد و هر دو شروع کردن به دویدن نمیدونستن که دارن کجا میرن ولی صدای نگهبانا رو میشنیدن که از همه ور دارن میان سراغشون به احتمال خیلی زیاد محاصره میشدن... وارد لابی شدن یه جای خیلی بزرگ و همونجا در رو دیدن اومدن سمت در برن که سربازا از در اومدن داخل...هردو اومدن عقب نشینی کنن که سربازا پشتشون وایساده بودن و حالا اونا دقیقاً عین یک نقطه بین یه دایره پر سرباز بودن ملینا و مادمازل به خاطر صدا از اتاق پذیرایی میان بیرون و از بالکن طبقه دوم انیس و ادوارد رو میبینن مادمازل شروع به خندیدن میکنه و چشم تو چشم با انیس میشه
×باورم نمیشه که انقدر پررویی و اینطوری خواستی فرار کنی جدی چجوری اومدین بیرون الان محاصرهاین میخواین چیکار کنین؟
تمام این حرفها را با تمسخر کامل میگفت و این باعث میشد که انیس بیشتر از حالت قبلی عصبانی باشه شیشهای که تو دستش بود رو فشرد و.......
و به دوربین نگاه میکنه
+حالا چیکار کنیم چه جوری میخوایم این درو باز کنیم؟
جیهوپ در حالی که از طریق کامپیوترش در حال کد زدن بود حرف میزنه
_الان من حلش میکنم ولی فقط ۷ ثانیه وقت دارین از این در خارج بشین اگه خارج نشین میمونین داخل و... خب وقتی درو باز کنم قرار بعد ۷ ثانیه آژیر بخوره پس ازتون میخوام با سرعت از در خارج شین
ادوارد با تعجب به صدا دقت میکنه ولی بعد همراه با انیس سرشو تکون میده هر دو سمت در میرن و منتظر میمونن در یک لحظه در باز میشه ادوارد خارج میشه ولی انیس یادش میاد که نیاز دارن که از خودشون دفاع کنن پس به عقب برمیگرده و یه شیشه برمیداره و سمت در برمیگرده و میبینه در داره بسته میشه به سرعت سمتش میدوئه و در کسری از ثانیه ازش خارج میشه ادوارد با وحشت به انیس نگاه میکنه مطمئن میشه که حالش خوبه لان دیگه ارتباطی با بچهها نداشتن ادامه راه رو خودشون باید میرفتن
_خدای من باورم نمیشه همچین کاری کردی اصلاً حالت خوبه؟ اون شیشه به چه دردمون میخوره؟
+برای دفاع بالاخره درجا که نمیتونیمبه در برسیم صددرصد تو راه قراره درگیری باشه
این رو انیس در حالی میگفت که نفس نفس میزد و توی شوک بود که بدنش وسط در نمونده اما ادوارد تا خواست حرف دیگهای بزنه آژیر به صدا در اومد انیس نگاهی به ادوارد کرد و هر دو شروع کردن به دویدن نمیدونستن که دارن کجا میرن ولی صدای نگهبانا رو میشنیدن که از همه ور دارن میان سراغشون به احتمال خیلی زیاد محاصره میشدن... وارد لابی شدن یه جای خیلی بزرگ و همونجا در رو دیدن اومدن سمت در برن که سربازا از در اومدن داخل...هردو اومدن عقب نشینی کنن که سربازا پشتشون وایساده بودن و حالا اونا دقیقاً عین یک نقطه بین یه دایره پر سرباز بودن ملینا و مادمازل به خاطر صدا از اتاق پذیرایی میان بیرون و از بالکن طبقه دوم انیس و ادوارد رو میبینن مادمازل شروع به خندیدن میکنه و چشم تو چشم با انیس میشه
×باورم نمیشه که انقدر پررویی و اینطوری خواستی فرار کنی جدی چجوری اومدین بیرون الان محاصرهاین میخواین چیکار کنین؟
تمام این حرفها را با تمسخر کامل میگفت و این باعث میشد که انیس بیشتر از حالت قبلی عصبانی باشه شیشهای که تو دستش بود رو فشرد و.......
۱.۲k
۰۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.