ببینید کی اومدههههههه گفتم با کلی مارت بیامممم واسه همون
ببینید کی اومدههههههه گفتم با کلی مارت بیامممم واسه همون طول کشیدددد امید وارم لذت ببرید
ف۲ پ ۶۳
+ منم یوناااا حالت خوبه؟
انیس لبخندی میزنه و دنبال دوربین میگرده و میگه
+چجوری تونستید وصل شید؟
_ یکم سخت بود ولی تونستیم خوبین؟ میدونین کجایین؟
انیس کلافه دستی تو موهاش میکشه و هوف کلافه ای میکشه
+ یه جورایی اره چون اون دختره که به پناهگاه حمله کرده بود رو دیدم
+ملینا؟
صدای یونا کمی گیج بود چون ملینا رو زیاد ندیده بودن جز اون یه بار توی اون مهمونی
+ نه بابا اون یکی که یکم....خشن تره؟
+ چی؟ داری.....مادمازل رو میگی؟ ولی اگه اینطوری باشه یعنی ....باهم همکاری دارن....
انیس به دوربین نگاه میکنه
+ میشه بدونم دقیقا کجام؟
_ الان تو خونه ملینایی در حالی که این مادمازل نامی رو دیدی
انیس به اطراف نگاه میکنه
+ اوه....شت حالا چجوری باید از اینجا خارج شیم؟
_خب درواقع میتونم تا یجایی راهنماییت کنم ولی بقیش با خودتونه
انیس نگاهی به ادوارد میکنه
+ فک کنم فقط منم
+ یه سیلی بزن بیهوش بیاددد
اینو یونا با حرص میگه که انیس درجا انجامش میده و ادوارد با درد محکمی تو صورتش چشماش رو باز میکنه
_اخخخخ
+ کوفت مرد گنده ای انقدر راحت بیهوشت کردن؟
_ بابا روم رو برگردوندم یه چیزی رفت تو گردنم به من چهههه
ادوارد با مظلومانه ترین حالت به انیس که داشت بازش میکرد غرید انیس بلند شد و به ادوارد نگاه کرد
+الان این مسئله مهم نیست باید همین الان از اینجا بریم
ادوارد نگاهی به اطراف کرد از پوسیدگی روی دیوارا و نبودن نور زیاد و نور خیلی کمی که از یه پنجره کوچیک می اومد و دری که کاملاً آهنی بود معلوم بود که توی یه انباری بودن به ارومی بلند میشه
_قراره چیکار کنیم اصلاً چه جوری ممکنه از اینجا بتونیم خارج شیم
این رو ادوارد در حالی میگفت که سمت در آهنی میره و اون رو میکشه تا نشون بده در قفله انیس نفس کلافهای میکشه و.........
ف۲ پ ۶۳
+ منم یوناااا حالت خوبه؟
انیس لبخندی میزنه و دنبال دوربین میگرده و میگه
+چجوری تونستید وصل شید؟
_ یکم سخت بود ولی تونستیم خوبین؟ میدونین کجایین؟
انیس کلافه دستی تو موهاش میکشه و هوف کلافه ای میکشه
+ یه جورایی اره چون اون دختره که به پناهگاه حمله کرده بود رو دیدم
+ملینا؟
صدای یونا کمی گیج بود چون ملینا رو زیاد ندیده بودن جز اون یه بار توی اون مهمونی
+ نه بابا اون یکی که یکم....خشن تره؟
+ چی؟ داری.....مادمازل رو میگی؟ ولی اگه اینطوری باشه یعنی ....باهم همکاری دارن....
انیس به دوربین نگاه میکنه
+ میشه بدونم دقیقا کجام؟
_ الان تو خونه ملینایی در حالی که این مادمازل نامی رو دیدی
انیس به اطراف نگاه میکنه
+ اوه....شت حالا چجوری باید از اینجا خارج شیم؟
_خب درواقع میتونم تا یجایی راهنماییت کنم ولی بقیش با خودتونه
انیس نگاهی به ادوارد میکنه
+ فک کنم فقط منم
+ یه سیلی بزن بیهوش بیاددد
اینو یونا با حرص میگه که انیس درجا انجامش میده و ادوارد با درد محکمی تو صورتش چشماش رو باز میکنه
_اخخخخ
+ کوفت مرد گنده ای انقدر راحت بیهوشت کردن؟
_ بابا روم رو برگردوندم یه چیزی رفت تو گردنم به من چهههه
ادوارد با مظلومانه ترین حالت به انیس که داشت بازش میکرد غرید انیس بلند شد و به ادوارد نگاه کرد
+الان این مسئله مهم نیست باید همین الان از اینجا بریم
ادوارد نگاهی به اطراف کرد از پوسیدگی روی دیوارا و نبودن نور زیاد و نور خیلی کمی که از یه پنجره کوچیک می اومد و دری که کاملاً آهنی بود معلوم بود که توی یه انباری بودن به ارومی بلند میشه
_قراره چیکار کنیم اصلاً چه جوری ممکنه از اینجا بتونیم خارج شیم
این رو ادوارد در حالی میگفت که سمت در آهنی میره و اون رو میکشه تا نشون بده در قفله انیس نفس کلافهای میکشه و.........
۲.۴k
۰۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.