ف۲ پ ۶۶
ف۲ پ ۶۶
ارورا این کلمات رو داد زد و از پشت دیوار اومد بیرون توی دستش یه مسلسل گرفته بود بدون هیچ گونه فکری شروع به تیربارون کردن تمام افراد کرد همهمه همه جا رو فرا گرفته بود آدمای ملینا جیغ میزدن یا بعضی از اونها تلاش میکردن که آرورا رو بزنن اما فایدهای نداشت و در همین حین مادمازل خیلی خونسرد به دختر خشمگین نگاه میکرد دختری که برای خواهرش جون خودشم به خطر انداخته بود این یه شجاعت کامل بود برمیگرده تا انیس رو بگیره اما مشتی توی صورتش برخورد میکنه انیس با خشم کامل لب میزنه
به حد کافی ازت کشیدم ولی اینو بدون اگه بار دیگه همو ملاقات کنیم زنده نمیذارمت
انیس بعد این حرف تهدید وارش دست ادوارد رو گرفت و از میون اون همه ادم فرار کرد و آرورا هم پشت سرشون شروع به دویدن کرد مادمازل فقط نگاه میکرد از یه طرف از ملینا خیانت دیده بود که به سرعت وارد خونه شده بود و شاید هم فرار کرده بود و از یه طرف دیگه عصبی بود که نقشش نگرفت و بیشتر آدماش رو روی زمین در حال خونریزی میدید شاید این همکاری که با ملینا داشت به ضررش تموم میشد
دقایقی قبل*
وقتی که جیهوپ تونست با انیس برقراری ارتباط بگیره آرورا خودش رو کشت تا جایی که اونا هستن رو بهش بگه البته اونا آدرس دقیق از این ماجرا نداشتن ولی با التماسهای آرورا بهش گفتن آرورا بعد از اینکه آدرسو گرفت کلاه کاسکتش رو برداشت مسلسلش رو پشت موتورش گذاشت که با صدای غمگین و گریه لیلی روبرو شد
تو رو خدا نرو منو اینجا تنها نذار اگه تو بری من اینجا چیکار کنم
آرورا لبخند آرومی میزنه میدونست باید با این بچه آروم رفتار کنه وگرنه این بچه نمیذاشت از این خونه خارج شه میشینه روی زمین کلاه کاسکتش رو کنار خودش میذاره و دختر رو آروم توی بغلش میکشه
لیلی ازت میخوام به ساعت نگاه کنی ساعت الان ۱۰ قول میدم ساعد ۱۲ با ادوارد و انیس اینجا باشم و بعد از اون مستقیم از اینجا میریم پیش یونا قبوله؟
لیلی نگاه با تردیدی به آرورا میکنه هنوز مطمئن نبود ولی سری تکون میده و کمی عقب میره که به آرورا اجازه رفتن بده آرورا با عجله کلاه کاسکتش رو روی سرش میذاره و به سرعت سوار موتور میشه نگاهی به لیلی میکنه و بعد......
ارورا این کلمات رو داد زد و از پشت دیوار اومد بیرون توی دستش یه مسلسل گرفته بود بدون هیچ گونه فکری شروع به تیربارون کردن تمام افراد کرد همهمه همه جا رو فرا گرفته بود آدمای ملینا جیغ میزدن یا بعضی از اونها تلاش میکردن که آرورا رو بزنن اما فایدهای نداشت و در همین حین مادمازل خیلی خونسرد به دختر خشمگین نگاه میکرد دختری که برای خواهرش جون خودشم به خطر انداخته بود این یه شجاعت کامل بود برمیگرده تا انیس رو بگیره اما مشتی توی صورتش برخورد میکنه انیس با خشم کامل لب میزنه
به حد کافی ازت کشیدم ولی اینو بدون اگه بار دیگه همو ملاقات کنیم زنده نمیذارمت
انیس بعد این حرف تهدید وارش دست ادوارد رو گرفت و از میون اون همه ادم فرار کرد و آرورا هم پشت سرشون شروع به دویدن کرد مادمازل فقط نگاه میکرد از یه طرف از ملینا خیانت دیده بود که به سرعت وارد خونه شده بود و شاید هم فرار کرده بود و از یه طرف دیگه عصبی بود که نقشش نگرفت و بیشتر آدماش رو روی زمین در حال خونریزی میدید شاید این همکاری که با ملینا داشت به ضررش تموم میشد
دقایقی قبل*
وقتی که جیهوپ تونست با انیس برقراری ارتباط بگیره آرورا خودش رو کشت تا جایی که اونا هستن رو بهش بگه البته اونا آدرس دقیق از این ماجرا نداشتن ولی با التماسهای آرورا بهش گفتن آرورا بعد از اینکه آدرسو گرفت کلاه کاسکتش رو برداشت مسلسلش رو پشت موتورش گذاشت که با صدای غمگین و گریه لیلی روبرو شد
تو رو خدا نرو منو اینجا تنها نذار اگه تو بری من اینجا چیکار کنم
آرورا لبخند آرومی میزنه میدونست باید با این بچه آروم رفتار کنه وگرنه این بچه نمیذاشت از این خونه خارج شه میشینه روی زمین کلاه کاسکتش رو کنار خودش میذاره و دختر رو آروم توی بغلش میکشه
لیلی ازت میخوام به ساعت نگاه کنی ساعت الان ۱۰ قول میدم ساعد ۱۲ با ادوارد و انیس اینجا باشم و بعد از اون مستقیم از اینجا میریم پیش یونا قبوله؟
لیلی نگاه با تردیدی به آرورا میکنه هنوز مطمئن نبود ولی سری تکون میده و کمی عقب میره که به آرورا اجازه رفتن بده آرورا با عجله کلاه کاسکتش رو روی سرش میذاره و به سرعت سوار موتور میشه نگاهی به لیلی میکنه و بعد......
۹۶۵
۰۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.