ف۲ پ ۶۵
ف۲ پ ۶۵
و باعث شد که دستش زخم شه در این حال ادوارد کامل حواسش به اطراف بود کمی نزدیک انیس شد و صحبت کرد
_انیس نیازی نیست که همشونو بزنیم فقط لازمه که یه طوری یکیشونو بزنیم تا بتونیم از سمت در فرار کنیم اسلحه ندارن به احتمال زیاد فکرشو نمیکردن که فرار کنیم برای همین آمادگی کافی نداشتن
میدونم ولی اگه اون دو تا دختر داشته باشن چی؟ از اونا بعیده که بدون اسلحه بیان
_و منم میگم اونا انتظار نداشتن ....سمت چپمون دره از همون سمت اون افرادو هول بدیم یا بندازیمشون کافیه که به در برسیم بعد اون خودمونیم و خودمون
انیس به معنای رضایت سر تکون میده بعد این حرکت هر دو به سرعت سمت چپ میدوان و دو فردی که اونجا هستن رو هول میدن انیس برای اطمینان بیشتر شیشهای که توی دستش بود رو توی پای مرد میکنه ادوارد در رو باز میکنه و هر دو از در خارج میشن اما این به نظر راه آسونی نبود چون بیرون یک محاصره دیگه براشون شکل گرفته بود کلی آدم این بار با اسلحه ملینا و مادمازل این بار از پلهها پایین اومدن و میخندیدن
واقعا فکر کردین انقدر احمقیم که بدون اسلحه بیایم؟ برای گرفتن شما وای باورم نمیشه که همچین فکری کردین
اینو ملینا در حالی میگفت که در حال تماشا کردن گرفته شدن دوباره ادوارد و انیس به دست ماموراش بود اما در همین حال مادمازل خیلی آروم خیره با انیس بود انگار میدونست که این پایان کار نیست به این دلیل که حتی یونا هم جوابشو نداده بود .. اونا نمیتونستن از اون در آهنی به راحتی فرار کنن مادمازل سمت انیس رفت سمتش خم شد و توی گوشش لب زد
×اون دختر بهتون کمک کرده مگه نه؟ ولی چه جوری ؟چه جوری تونسته به اینجا وصل شه
من هیچی نمیدونم
انیس در حالی میگفت که زل زده بود توی چشمای مادمازل با خونسردی کامل مادمازل با شدت عصبانیت اسلحهشو در میاره و سمت انیس میگیره ولی به سرعت تیری سمت بازوش میخوره همه با تعجب به اطراف نگاه میکنن همه اسلحههاشونو آماده میکنند و آماده حمله میشن ملینا به سرعت برمیگرده توی خونه و پنهان میشه صدای موتور توی حیاط میپیچه این صدای موتور برای انیس بیش از چیزی که فکر کنیم آشنا بود موتور خواهرش.....
فکر نکنم بهت اجازه داده باشم که سمت خواهر من تفنگ بگیری عوضی
آرورا ......
و باعث شد که دستش زخم شه در این حال ادوارد کامل حواسش به اطراف بود کمی نزدیک انیس شد و صحبت کرد
_انیس نیازی نیست که همشونو بزنیم فقط لازمه که یه طوری یکیشونو بزنیم تا بتونیم از سمت در فرار کنیم اسلحه ندارن به احتمال زیاد فکرشو نمیکردن که فرار کنیم برای همین آمادگی کافی نداشتن
میدونم ولی اگه اون دو تا دختر داشته باشن چی؟ از اونا بعیده که بدون اسلحه بیان
_و منم میگم اونا انتظار نداشتن ....سمت چپمون دره از همون سمت اون افرادو هول بدیم یا بندازیمشون کافیه که به در برسیم بعد اون خودمونیم و خودمون
انیس به معنای رضایت سر تکون میده بعد این حرکت هر دو به سرعت سمت چپ میدوان و دو فردی که اونجا هستن رو هول میدن انیس برای اطمینان بیشتر شیشهای که توی دستش بود رو توی پای مرد میکنه ادوارد در رو باز میکنه و هر دو از در خارج میشن اما این به نظر راه آسونی نبود چون بیرون یک محاصره دیگه براشون شکل گرفته بود کلی آدم این بار با اسلحه ملینا و مادمازل این بار از پلهها پایین اومدن و میخندیدن
واقعا فکر کردین انقدر احمقیم که بدون اسلحه بیایم؟ برای گرفتن شما وای باورم نمیشه که همچین فکری کردین
اینو ملینا در حالی میگفت که در حال تماشا کردن گرفته شدن دوباره ادوارد و انیس به دست ماموراش بود اما در همین حال مادمازل خیلی آروم خیره با انیس بود انگار میدونست که این پایان کار نیست به این دلیل که حتی یونا هم جوابشو نداده بود .. اونا نمیتونستن از اون در آهنی به راحتی فرار کنن مادمازل سمت انیس رفت سمتش خم شد و توی گوشش لب زد
×اون دختر بهتون کمک کرده مگه نه؟ ولی چه جوری ؟چه جوری تونسته به اینجا وصل شه
من هیچی نمیدونم
انیس در حالی میگفت که زل زده بود توی چشمای مادمازل با خونسردی کامل مادمازل با شدت عصبانیت اسلحهشو در میاره و سمت انیس میگیره ولی به سرعت تیری سمت بازوش میخوره همه با تعجب به اطراف نگاه میکنن همه اسلحههاشونو آماده میکنند و آماده حمله میشن ملینا به سرعت برمیگرده توی خونه و پنهان میشه صدای موتور توی حیاط میپیچه این صدای موتور برای انیس بیش از چیزی که فکر کنیم آشنا بود موتور خواهرش.....
فکر نکنم بهت اجازه داده باشم که سمت خواهر من تفنگ بگیری عوضی
آرورا ......
۱.۵k
۰۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.