پارت چهاردهم / part14
پارت چهاردهم / part14
خدمتکار : خواهش می..
جونگکوک: ازجاش بلندمیشه و لیوانو پرت میکنه-
از عصبانیت رگای گردنش بیرون میزنه-
مگه من نگفتم روحرف من حرف نزنید؟؟ نگفتم؟؟؟گمشو بیرون تاهمینجا خفت نکردم.
تهیونگ:باصدای شکستن لیوان دومتر هوا پریدم و میخواستم بیام بیرون..اما متوجه شدم دری نیست!!!!!!
از تعجب دهنم باز مونده بود.. اینایعنی چی دقیقا!!؟؟؟
در مخفی؟
و همجا رو تقریبا لمس کردماما اتفاقی نیوفتاد.
باید چیکار میکردم؟لعنتی اگه بیدار میموندم الان یکاریش کرده بودم.
چیزی به عقلم نمیرسید..شاید واقعا ازما زرنگ ترن!
میترسیدم نقشمو بفهمه و اینجا بمیرم.
می خواستم داد بزنمو کمک بخوام اما معلومه که فایده نداشت.
به اطراف هی نگاه میکردم بالاخره یه راهی بود..
صبرکن..دیشب فکرکنم صدای یسری کلیک...
نه!
این همون اتاقه؟ هیچی یادم نیست! الان بچها کلی نگرانم...
نه!!!!گوشیممم!!!!!!بیوفته تو دستش همچیو..نه تهیونگ نه چرا به این فکر نکردی؟؟؟؟
چیکار باید بکنم الان؟
تهیونگ به خودت بیا ! همیشه وقتی گیر میوفتی چیکار میکنی؟؟
تهیونگ!تهیونگ!تهیو...
اما خب صداها همیشه حواس منو پرت میکرد.
جونگکوک: ینفر دیگرو استخدام میکنید همین امروز! فهمیدید؟
نامجون:اما رئیس اینجوری که نمی...
جونگکوک: شماهاااا چقد احمقیددد که هنووز نمی دونید نمی خوام رو حرفم کسی حرف بزنه! کِی درست میشیدددد شماااااا؟؟؟؟؟ شیطونه میگه شمام اخراج کنمممم!
جیمین_نامجون : معذرت میخوایم،به روی چشممون تا شب یکیو استخدام میکنیم.
جونگکوک: از جلو چشمامگمشید نمیخوام کسیو ببینم.
تهیونگ: حتی نمیدونستم در کجاس که ایندفعه فالگوش وایسم. فقط جایی که بودم وایسادمو گوشامو چسبوندم به دیوار.. وقتی سکوت شد حس کردم من نمیشنوم و داشتم زور میزدم که بتونم بشنوم که یهو از پشت صداهایی اومد و سریع برگشتم..
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین #گی #مافیا #بلک_پینک #لیسا #جنی #رزی #جیسو
خدمتکار : خواهش می..
جونگکوک: ازجاش بلندمیشه و لیوانو پرت میکنه-
از عصبانیت رگای گردنش بیرون میزنه-
مگه من نگفتم روحرف من حرف نزنید؟؟ نگفتم؟؟؟گمشو بیرون تاهمینجا خفت نکردم.
تهیونگ:باصدای شکستن لیوان دومتر هوا پریدم و میخواستم بیام بیرون..اما متوجه شدم دری نیست!!!!!!
از تعجب دهنم باز مونده بود.. اینایعنی چی دقیقا!!؟؟؟
در مخفی؟
و همجا رو تقریبا لمس کردماما اتفاقی نیوفتاد.
باید چیکار میکردم؟لعنتی اگه بیدار میموندم الان یکاریش کرده بودم.
چیزی به عقلم نمیرسید..شاید واقعا ازما زرنگ ترن!
میترسیدم نقشمو بفهمه و اینجا بمیرم.
می خواستم داد بزنمو کمک بخوام اما معلومه که فایده نداشت.
به اطراف هی نگاه میکردم بالاخره یه راهی بود..
صبرکن..دیشب فکرکنم صدای یسری کلیک...
نه!
این همون اتاقه؟ هیچی یادم نیست! الان بچها کلی نگرانم...
نه!!!!گوشیممم!!!!!!بیوفته تو دستش همچیو..نه تهیونگ نه چرا به این فکر نکردی؟؟؟؟
چیکار باید بکنم الان؟
تهیونگ به خودت بیا ! همیشه وقتی گیر میوفتی چیکار میکنی؟؟
تهیونگ!تهیونگ!تهیو...
اما خب صداها همیشه حواس منو پرت میکرد.
جونگکوک: ینفر دیگرو استخدام میکنید همین امروز! فهمیدید؟
نامجون:اما رئیس اینجوری که نمی...
جونگکوک: شماهاااا چقد احمقیددد که هنووز نمی دونید نمی خوام رو حرفم کسی حرف بزنه! کِی درست میشیدددد شماااااا؟؟؟؟؟ شیطونه میگه شمام اخراج کنمممم!
جیمین_نامجون : معذرت میخوایم،به روی چشممون تا شب یکیو استخدام میکنیم.
جونگکوک: از جلو چشمامگمشید نمیخوام کسیو ببینم.
تهیونگ: حتی نمیدونستم در کجاس که ایندفعه فالگوش وایسم. فقط جایی که بودم وایسادمو گوشامو چسبوندم به دیوار.. وقتی سکوت شد حس کردم من نمیشنوم و داشتم زور میزدم که بتونم بشنوم که یهو از پشت صداهایی اومد و سریع برگشتم..
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین #گی #مافیا #بلک_پینک #لیسا #جنی #رزی #جیسو
۱۸.۵k
۲۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.