پارت دوازدهم / part12
پارت دوازدهم / part12
تهیونگ : از درون ترس فراگرفته بود منو. اما نباید نشونش میدادم.
جونگکوک : نامجون برو بیرون!
تهیونگ : نفس عمیقی کشیدم سعی میکردم آروم باشم تا همچی خراب نشه
جونگکوک: خب این عالیه! اینارو ازکجایادگرفتی؟؟
جوابی ندادم که فریادزد:
جونگکوک: میگمممم ازکجااا یادگرفتیییی؟؟؟؟
تهیونگ:ف..فضای مجازی!!
جونگکوک:ثابت کن
تهیونگ:پس گوشیمو بهم بده تا ثابت کنم
جونگکوک: کیومیخوای گول بزنی؟
تهیونگ: ازمن چی میخوای تو؟روراست باش!
جونگکوک: حالاکه از گوه کاریم خبرداری...
تهیونگ:غلط کردممم! چرا بیخیال نمیشی؟؟؟
جونگکوک: پوزخندی زدمو گفتم: برام کارکن...
تهیونگ: چشمام گرد شد..:چی؟؟برات کارکنم؟؟چه کاری؟؟
جانگکوک: نمیدونم شاید..
تهیونگ:چی میگی مرتیکه!!من..
جانگکوک: یقه شو گرفتمو گفتم : ببین! داری از حدت میگذری! من میتونم راحت همینجا بکشمت..! ولی دارم بهت یه فرصت میدم.
تهیونگ : نفس عمیقی کشیدم یلحظه به یادماومد منکی هستم و اصلا برای چیاینجام!
لب زدم : م..من قبول میکنم!.
جونگکوک:با شصتم مجدد لب.اشو نوازش کردم و آرومگفتم : میدونستم! خطایی ازت سربزنه..
و سرمو نزدیک گوشش کردمو گفتم : میکُشمت!
تهیونگ: سرفه ای کردموگفتم:پس بزار ازینجا برم بیرون..
جونگکوک:متاسفم..تافردا همینجا میمونی عزیزم..
تهیونگ: خواهش میکنم ازت هیی نروو!!
و درو کوبید.
بلندشدمو لگدی به صندلی زدم. تا شب کلی اعصابم خورد بودو تودلم فحشش میدادم..ایکاش همچین کاری نمیکردم..
ولی اون صحنه رو یادم نمیره!
ت.ج.اوز به پسر! از ترس نفس عمیقی کشیدم.
هوا کم کم تاریک شد..از جام بلندشدم تمام بدنمخشکشده بود.. زمین خب سرامیک بود عادیه..
نباید فرارمیکردم..اما همچنین خیلی گشنه و تشنه بودم..
همینحور تو فکر بودم که متوجه صداهایی شدم..
چشمام گرد شد سمت در رفتم و سرمو روی در گذاشتم و به صداها سعی کردم بهتر گوش بدم صدای ع.اح و ن.اله میومد...
دستامو مشت کردم که..
(پارت بعددیییی ۷۶ لایکاو کامنتا هم زیادباشهه پلیز)
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین #گی #مافیا #بلک_پینک #لیسا #جنی #رزی #جیسو
تهیونگ : از درون ترس فراگرفته بود منو. اما نباید نشونش میدادم.
جونگکوک : نامجون برو بیرون!
تهیونگ : نفس عمیقی کشیدم سعی میکردم آروم باشم تا همچی خراب نشه
جونگکوک: خب این عالیه! اینارو ازکجایادگرفتی؟؟
جوابی ندادم که فریادزد:
جونگکوک: میگمممم ازکجااا یادگرفتیییی؟؟؟؟
تهیونگ:ف..فضای مجازی!!
جونگکوک:ثابت کن
تهیونگ:پس گوشیمو بهم بده تا ثابت کنم
جونگکوک: کیومیخوای گول بزنی؟
تهیونگ: ازمن چی میخوای تو؟روراست باش!
جونگکوک: حالاکه از گوه کاریم خبرداری...
تهیونگ:غلط کردممم! چرا بیخیال نمیشی؟؟؟
جونگکوک: پوزخندی زدمو گفتم: برام کارکن...
تهیونگ: چشمام گرد شد..:چی؟؟برات کارکنم؟؟چه کاری؟؟
جانگکوک: نمیدونم شاید..
تهیونگ:چی میگی مرتیکه!!من..
جانگکوک: یقه شو گرفتمو گفتم : ببین! داری از حدت میگذری! من میتونم راحت همینجا بکشمت..! ولی دارم بهت یه فرصت میدم.
تهیونگ : نفس عمیقی کشیدم یلحظه به یادماومد منکی هستم و اصلا برای چیاینجام!
لب زدم : م..من قبول میکنم!.
جونگکوک:با شصتم مجدد لب.اشو نوازش کردم و آرومگفتم : میدونستم! خطایی ازت سربزنه..
و سرمو نزدیک گوشش کردمو گفتم : میکُشمت!
تهیونگ: سرفه ای کردموگفتم:پس بزار ازینجا برم بیرون..
جونگکوک:متاسفم..تافردا همینجا میمونی عزیزم..
تهیونگ: خواهش میکنم ازت هیی نروو!!
و درو کوبید.
بلندشدمو لگدی به صندلی زدم. تا شب کلی اعصابم خورد بودو تودلم فحشش میدادم..ایکاش همچین کاری نمیکردم..
ولی اون صحنه رو یادم نمیره!
ت.ج.اوز به پسر! از ترس نفس عمیقی کشیدم.
هوا کم کم تاریک شد..از جام بلندشدم تمام بدنمخشکشده بود.. زمین خب سرامیک بود عادیه..
نباید فرارمیکردم..اما همچنین خیلی گشنه و تشنه بودم..
همینحور تو فکر بودم که متوجه صداهایی شدم..
چشمام گرد شد سمت در رفتم و سرمو روی در گذاشتم و به صداها سعی کردم بهتر گوش بدم صدای ع.اح و ن.اله میومد...
دستامو مشت کردم که..
(پارت بعددیییی ۷۶ لایکاو کامنتا هم زیادباشهه پلیز)
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین #گی #مافیا #بلک_پینک #لیسا #جنی #رزی #جیسو
۱۸.۱k
۲۶ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.