مافیای با نمک من
مافیای با نمک من
پارت 9
رفتم بیرون از اتاق و از بیمارستان زدم بیرون
رفتم سمت فروشگاهی که کنار بیمارستان بود
یه بسته یخ تو ماگ پلاستیکی برداشتم با شیر موز و بستنی هم دوتا برداشتم توی راه هم کلی چیز میز ( برادر هرچی دستش میومد رو برداشته) اندازه دوتا سبد چرخ دار خرت و پرت خریده بودم نزدیک 500هزار دلار شده بود حساب کردم و رفتم سمت داروخونه دارو های سونگمین و خریدم و رفتم بیمارستان
در اتاق سونگمینو باز کردم همین که در باز شد بلند شد و دوید سمت در
٪چی گرفتی براممم(ذوق زده)
&بچه ندو میوفتی زمین
بسته های خریدو پشتم قایم کردم و دارو هارو دستم گرفتم
&فقط دارو خریدم
ذوقش خوابید و با ناراحتی رفت نشست روی تخت
٪ضد حالِ حال بهم زن(اروم)
&شنیدماااا
٪گفتم که بشنوییی
&هووو بیا اینارو از دستم بگیر دستم شکستتت
٪مگه یه پلاستیک دارو چقد سنگینهه؟
پلاستیک های خریدو از پشتم در اوزدم و گفتم
&یه پلاستیک دارو؟ مردم تا اینارو اوردم بالا مرتیکه
تا پلاستیکای پر از خوراکی رو دید جهش زد و بلند شد و اومد تا پلاستیک هارو بگیره که سدتم و برپم بالا و گفتم
&یه شرط داره
٪چییی؟(کیوت)
&باید بوسم کنی
پاهاشو گذاشت رو پاهام و بلند شد و لپمو بوسید
٪حالا خوراکیامو بده
&نه از اینجا نه
٪پس از کجا؟
به لبام اشاره ای کزدم که پاااشو گذاشت رو پاهام و روی نوک انگشتاش بلند شد و زیر لبم رو بوسید
٪قدم نمیلسه به لونجا(بچه گونه)
پلاستیکارو سریع روی زمین ول کردم و چسبوندمش به دیوار و لبامو گذاشتم روی لباش و مک زدم
دستاشو فرو کرد داخل موهام و پاهاشو دور کمرم حلقه کرد دستامو گذاشتم زیر با...سنش و بغلش کردم بعد چند مین(13 مین) ولش کردم و به لبای کبود و ورم کردش نگاهی کردم و لبخندی زدم
مشتی زد به سینه ام که اصلا درد نگرفت و غر غر کنان گفت
٪مرتیکه میخوای خفم کنییی؟
ادامه دارد.......
پارت 9
رفتم بیرون از اتاق و از بیمارستان زدم بیرون
رفتم سمت فروشگاهی که کنار بیمارستان بود
یه بسته یخ تو ماگ پلاستیکی برداشتم با شیر موز و بستنی هم دوتا برداشتم توی راه هم کلی چیز میز ( برادر هرچی دستش میومد رو برداشته) اندازه دوتا سبد چرخ دار خرت و پرت خریده بودم نزدیک 500هزار دلار شده بود حساب کردم و رفتم سمت داروخونه دارو های سونگمین و خریدم و رفتم بیمارستان
در اتاق سونگمینو باز کردم همین که در باز شد بلند شد و دوید سمت در
٪چی گرفتی براممم(ذوق زده)
&بچه ندو میوفتی زمین
بسته های خریدو پشتم قایم کردم و دارو هارو دستم گرفتم
&فقط دارو خریدم
ذوقش خوابید و با ناراحتی رفت نشست روی تخت
٪ضد حالِ حال بهم زن(اروم)
&شنیدماااا
٪گفتم که بشنوییی
&هووو بیا اینارو از دستم بگیر دستم شکستتت
٪مگه یه پلاستیک دارو چقد سنگینهه؟
پلاستیک های خریدو از پشتم در اوزدم و گفتم
&یه پلاستیک دارو؟ مردم تا اینارو اوردم بالا مرتیکه
تا پلاستیکای پر از خوراکی رو دید جهش زد و بلند شد و اومد تا پلاستیک هارو بگیره که سدتم و برپم بالا و گفتم
&یه شرط داره
٪چییی؟(کیوت)
&باید بوسم کنی
پاهاشو گذاشت رو پاهام و بلند شد و لپمو بوسید
٪حالا خوراکیامو بده
&نه از اینجا نه
٪پس از کجا؟
به لبام اشاره ای کزدم که پاااشو گذاشت رو پاهام و روی نوک انگشتاش بلند شد و زیر لبم رو بوسید
٪قدم نمیلسه به لونجا(بچه گونه)
پلاستیکارو سریع روی زمین ول کردم و چسبوندمش به دیوار و لبامو گذاشتم روی لباش و مک زدم
دستاشو فرو کرد داخل موهام و پاهاشو دور کمرم حلقه کرد دستامو گذاشتم زیر با...سنش و بغلش کردم بعد چند مین(13 مین) ولش کردم و به لبای کبود و ورم کردش نگاهی کردم و لبخندی زدم
مشتی زد به سینه ام که اصلا درد نگرفت و غر غر کنان گفت
٪مرتیکه میخوای خفم کنییی؟
ادامه دارد.......
- ۴.۷k
- ۰۵ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط