fake kook

fake kook
part*⁷

رفتیم خونه
کوک: دیگه با ما نمیای خرید
ا/ت: ببخشید باشه چشم نمیام
کوک: برو به کارت برس
ا/ت: چشم
کوک: صبر کن به مامانم چیزی درباره اینکه ما همکلاسی بودیم نمیگی
ا/ت: نمیگم ولی چرا؟
کوک: فک نمیکنم دلیلی باشه بخوام بهت بگم پس برو
ا/ت: اها خب باشه چشم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کوک
۱۵ سال پیش
لینا: پسرم من تورو الان میبرم پیش دوستت سونگهون
کوک: باشه
رفتم پیش سونگهون
کوک: سلام سونگهونی
سونگهون: سلام جونگکوکی
کوک: مهمون داری
سونگهون: همسایمونه اسمش ا/تس
کوک: سلام
ا/ت: سلام
کوک: من جونگکوکم اگه اسمم برات سخته بگو کوک
ا/ت: منم ا/تم
کوک: خوشبختم
ا/ت: منم همینطور
کوک: میای بریم بازی کنیم
ا/ت: بریم
سونگهون: وایسا منم بیام
کوک: تو نیا بازیمون دونفرست
ا/ت: اره سونگهون تو نیا
سونگهون: چرا من نیام؟
ا/ت: نیا دیگه میخوایم بازی کنیم
سونگهون باهامون قهر کرد از خونشون بیرونم کرد
ا/ت: بیا این خونه ماست بریم اونجا
کوک: باشه
رفتیم خونه ا/ت

یک ماه بعد
با ا/ت دوست بودم کلی باهاش صمیمی بودم ولی با سونگهون قهر بودم

#فیک
#سناریو
#کوک