۱۲۷
#۱۲۷
فراریم بده ولی شماره اش رو حفظ نبودم
از کجا بیارم؟
هیچ وقت تو حفظ کردن شماره تلفن خوب نبودم!
یه فکری به ذهنم رسید
امیر مطمعنا شماره اش رو داره!
منطقیش اینه که داشته باشه
باید از تو گوشیش بردارم!
سرش تو گوشیش بود
اومم فک کنم این جواب بده
باید از تو گوشیش بردارم!
سرش تو گوشیش بود
اومم فک کنم این جواب بده
_ تو گوشیت بازی نداری؟
متعجب نگام کرد
_ بازی؟
سرم و تکون دادم
_ حوصلم سر رفته خب
_ انتظار نداری تو گوشی قاضی مملکت از این بازی باربی ها باشه که؟
_ فهمیدم قاضی ای حاال گوشیت و میدی یا نه؟
_ نچ من بازی ندارم
_ خب بده اینستاگرام نصب کنم خیلی وقته نرفتم
کالفه نگاهم کرد
گوشیش و گرفت سمتم
_ من میرم تو ماشین یه پرونده اس بیارم باید بخونمش
سرم و تکون دادم
رفت سمت در
_ رمزش چنده؟
یه نگاه عمیقی بهم انداخت
_ روز ازدواجمون
رفت..
رفت و من موندم و حجمی از حس های مختلف
فراریم بده ولی شماره اش رو حفظ نبودم
از کجا بیارم؟
هیچ وقت تو حفظ کردن شماره تلفن خوب نبودم!
یه فکری به ذهنم رسید
امیر مطمعنا شماره اش رو داره!
منطقیش اینه که داشته باشه
باید از تو گوشیش بردارم!
سرش تو گوشیش بود
اومم فک کنم این جواب بده
باید از تو گوشیش بردارم!
سرش تو گوشیش بود
اومم فک کنم این جواب بده
_ تو گوشیت بازی نداری؟
متعجب نگام کرد
_ بازی؟
سرم و تکون دادم
_ حوصلم سر رفته خب
_ انتظار نداری تو گوشی قاضی مملکت از این بازی باربی ها باشه که؟
_ فهمیدم قاضی ای حاال گوشیت و میدی یا نه؟
_ نچ من بازی ندارم
_ خب بده اینستاگرام نصب کنم خیلی وقته نرفتم
کالفه نگاهم کرد
گوشیش و گرفت سمتم
_ من میرم تو ماشین یه پرونده اس بیارم باید بخونمش
سرم و تکون دادم
رفت سمت در
_ رمزش چنده؟
یه نگاه عمیقی بهم انداخت
_ روز ازدواجمون
رفت..
رفت و من موندم و حجمی از حس های مختلف
۵.۹k
۲۳ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.