۱۲۶
#۱۲۶
حاال نمیدونم تو این موقعیت چرا من خنده ام گرفته بود
_ که آقای ستوده نبود!
رو ستوده اش تاکید داشت
_ نه نبود
_ میدونی که کافیه پیگیری کنم و پرینت تلفن بیمارستان و بگیرم
ولی خب من به زنم اعتماد دارم!
چه زنم زنمی در آورده حاال ببین چجوری طالقم و میگیرم
و از شرت راحت میشم مرتیکه بیشور
_ مگه قرار نشد امروز مرخص بشم برم اون یکی آسایشگاه؟
_ نه خیرم شما هیچ جا نمیری امشبم واسه اینکه خیالم راحت بشه گفتم بمونی دکتر باال سرت باشه فردا صبح میریم
خونمون
بحث کردن باهاش بی فایده بود
فقط اعصابم خورد میشد
محلش ندادم و زل زدم به دیوار
من باید قبل از اینکه پام و بزارم تو اون خونه دوباره فرار کنم
وگرنه برم اونجا عمرا بتونم بیام بیرون!
باید با سپهر هماهنگ میکردم یه جوری از بیمارستان
حاال نمیدونم تو این موقعیت چرا من خنده ام گرفته بود
_ که آقای ستوده نبود!
رو ستوده اش تاکید داشت
_ نه نبود
_ میدونی که کافیه پیگیری کنم و پرینت تلفن بیمارستان و بگیرم
ولی خب من به زنم اعتماد دارم!
چه زنم زنمی در آورده حاال ببین چجوری طالقم و میگیرم
و از شرت راحت میشم مرتیکه بیشور
_ مگه قرار نشد امروز مرخص بشم برم اون یکی آسایشگاه؟
_ نه خیرم شما هیچ جا نمیری امشبم واسه اینکه خیالم راحت بشه گفتم بمونی دکتر باال سرت باشه فردا صبح میریم
خونمون
بحث کردن باهاش بی فایده بود
فقط اعصابم خورد میشد
محلش ندادم و زل زدم به دیوار
من باید قبل از اینکه پام و بزارم تو اون خونه دوباره فرار کنم
وگرنه برم اونجا عمرا بتونم بیام بیرون!
باید با سپهر هماهنگ میکردم یه جوری از بیمارستان
۴.۳k
۲۳ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.