ایمجین ازJungkook
فقط چند هفته تا عروسیتون مونده بود اما تا الان، به خاطر مشغله ها و بی برنامگیهاتون کار زیادی انجام ندادین.
از صبح داشتین خرید میکردین ولی الان خبری از جونگکوک نبود. خسته و ناراحت منتظرش شدی که یهو، با چهره کیوتی رو به روت ظاهر شد و با خنده گفت:
_ا/ت چطور شدم؟ از این به بعد میخوام عینک بزنم
متوجه میشی که فقط میخواد حواست پرت کنه،میخندی و میگی
_شکل یه بانی کیوت شدی کوک
_ولی من یه ددی خفنم
عینک از روی صورتش برمیداری و یقهاش میگیری و به طرف خودت میکشی و آروم دم گوشش میگی
_ددی هستی ولی فقط تو رختخواب در حالت عادی تو فقط یه بیبی بانی هستی دارلینگ
دستش دور کمرت حلقه میکنه و لاله گوشت میبوسه
_میخوایی بهت ثابت کنم که ددی هستم یا نه؟
🍧⨾ 𝗔𝗡𝗔 .་𓍯˖
⋮ #kooki ະ #fic ⋮
𓏲◖𝗕𝗍𝗌 𔘓 ִֶ
@army_bts_ot7
از صبح داشتین خرید میکردین ولی الان خبری از جونگکوک نبود. خسته و ناراحت منتظرش شدی که یهو، با چهره کیوتی رو به روت ظاهر شد و با خنده گفت:
_ا/ت چطور شدم؟ از این به بعد میخوام عینک بزنم
متوجه میشی که فقط میخواد حواست پرت کنه،میخندی و میگی
_شکل یه بانی کیوت شدی کوک
_ولی من یه ددی خفنم
عینک از روی صورتش برمیداری و یقهاش میگیری و به طرف خودت میکشی و آروم دم گوشش میگی
_ددی هستی ولی فقط تو رختخواب در حالت عادی تو فقط یه بیبی بانی هستی دارلینگ
دستش دور کمرت حلقه میکنه و لاله گوشت میبوسه
_میخوایی بهت ثابت کنم که ددی هستم یا نه؟
🍧⨾ 𝗔𝗡𝗔 .་𓍯˖
⋮ #kooki ະ #fic ⋮
𓏲◖𝗕𝗍𝗌 𔘓 ִֶ
@army_bts_ot7
۱۵.۲k
۱۰ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.