گل شوی در باغ عشقم باغبانت می شوم

گل شوی در باغ عشقم باغبانت می شوم
در کویر داغ و سوزان سایبانت می شوم

رخ نمایی برمن عاشق میان گل رخان
عمر نوحی را بگیرم جاودانت می شوم

خم ز ابرویم رها کن با نگاهی مهربان
خنده بر لبهایم نهی من مهربانت می شوم

قصه پردازم تویی نقش مرا حاشا مکن
راویم باشی عزیزم قهرمانت می شوم


پر گشا بر اوج مینا تا رسی بر طارق عشق
وا رهم از تیره گی چون آسمانت می شوم

با دلم همراه شو در راه عشق و عاشقی
راهی و همدل شوی من ساربانت می شوم
دیدگاه ها (۱)

منم آن عاشق رویت که جز این کار ندارمکه بر آن کس که نه عاشق ب...

عاشقم ، دیوانه ام، مهجورم و در خانه ام هم به دستم جام می، ه...

اگر سرم برود در سر وفـای شماز سر برون نرود هرگزم هوای شمابخا...

شب دراز ســـت ، قلندر زده ها بیدارندبـه تمنّـای تـو بر در زد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط