ماه و خورشید
پارت ۲۲
ته : نباید اینکارو کنی
کوک : لطفا برو میخوام بخوابم
ته : اوکی
چشمامو بستم به اتفاقاتی امروز فکر میکردم انگشتان یخ کرده بود و سردم بود بلند شدمو رفتم سمت پنجره
ته : باز میخوای چیکار کنی
کوک : پنجره رو ببندم
پنجره رو بستم و رفتم دوباره خوابیدم تمام افکارمو کنار گذاشتم و خیلی آروم و راحت دراز کشیدم ولی خوابم نبرد گوشیمو برداشتمو روشن کردم ولی هیچ خبری نبود فقط شایعه هایی که منو تهیونگ قرار میزاریم همش بخاطر اینکه منو گرفت اینا پخش شده
ته : بیداری ؟
کوک : آره
ته : مگه قرار نبود بخوابی
کوک : خوابم نمیاد تو ناراحت نیستی این شایعه ها پخش شد
ته : همه میدونن این اشتباهه
کوک : از کجا میدونن اصلا واسه چی منو گرفتی
ته : دلم خواست
گوشیمو خاموش کردمو خوابیدم
صبح روز بعد
ویوی ته
اصلا خوابم نبرد آخه این پسره ی احمق واسه چی میخواست خودشو بکشه فقط لازم بود یه ثانیه دیر برسم
نشستم رو تختم و نگاهش کردم خیلی آروم و کیوت خوابیده بود بلند شدم رفتم دست شویی امروز همه ی کلاسا امتحان داشتن به غیر از کلاس ما
ته : پاپی بلند شو الان کلاست دیر میشه
بلند شدو رو تختش نشست
ته : پاشو امتحان داری برو امتحان بده بعد بیا بخواب
گوشیمو برداشتمو رفتم بیرون همه ی کلاس ما باید میرفتیم دفتر مدیر
ته : سلام آقای مدیر
مدیر : او تهیونگ صبر کن ۶ تاییتون جمع بشین بگم باید چیکار کنین
همه اومدن و مدیر شروع کرد
مدیر : خب شما شیش نفر دوتا دوتا گروهتون کردم برید تو کلاسی که میگم و مراقبشون بشید امتحان دارن اوکی خب تهیونگ و دومین تو کلاس B میرا و میچا تو کلاس A و شما دوتا دوقلو ها تو کلاس C
همه : چشم
با اون دومین یه چیزی رفتم تو کلاس B و دومین همش به پاهای دخترا نگاه میکرد
اولین نفر جونگکوک از جاش بلند شدو برگشو داد
دومین : من هنوز تورو آدم نکردما منتظر اون روز باش
کوک : تا منم دهنتو سرویس کنم
دومین اومد بزنتش دستشو گرفتم
ته : برگرد به سر کارت بعد کارت هرکاری میخوای باهاش بکن
همه ی دخترا مثل گاو نگام میکردن نوبت به نوبت برگه هارو دادن
ته : دوهیون ارویین مواظب دوست دخترتون باشد
برگه هارو گرفتم و بردم دادم به استادشون و بعد اومد بیرون که دیدم باز این دومین شر به پا کرده
ته : قرار نیست هیچ وقت از کارت خسته بشی دومین
دومین : من باید این پسره ی زبون نفهمو آدم کنم
کوک : اول بزنم بعد گوه بخور
جونگ سوک : آفرین دومین پسر خواهر عزیزم
دومین : دایی چطوری
جونگ سوک : تو باز داری چه گوهی میخوری
کوک : من شما رو میشناسم ؟
جونگ سوک : خودتو به نفهمی نزن پسر ی هرزه
کوک : لغب خودتو زن و بچتو رو من نزار
رفت تو اتاق
ته : ببخشید منم میرم
رفتم تو اتاق دیدم نیست
ته : نکنه باز رفتی خودتو بکشی
کوک : نه اینجام
ته :
🌑🌕
ته : نباید اینکارو کنی
کوک : لطفا برو میخوام بخوابم
ته : اوکی
چشمامو بستم به اتفاقاتی امروز فکر میکردم انگشتان یخ کرده بود و سردم بود بلند شدمو رفتم سمت پنجره
ته : باز میخوای چیکار کنی
کوک : پنجره رو ببندم
پنجره رو بستم و رفتم دوباره خوابیدم تمام افکارمو کنار گذاشتم و خیلی آروم و راحت دراز کشیدم ولی خوابم نبرد گوشیمو برداشتمو روشن کردم ولی هیچ خبری نبود فقط شایعه هایی که منو تهیونگ قرار میزاریم همش بخاطر اینکه منو گرفت اینا پخش شده
ته : بیداری ؟
کوک : آره
ته : مگه قرار نبود بخوابی
کوک : خوابم نمیاد تو ناراحت نیستی این شایعه ها پخش شد
ته : همه میدونن این اشتباهه
کوک : از کجا میدونن اصلا واسه چی منو گرفتی
ته : دلم خواست
گوشیمو خاموش کردمو خوابیدم
صبح روز بعد
ویوی ته
اصلا خوابم نبرد آخه این پسره ی احمق واسه چی میخواست خودشو بکشه فقط لازم بود یه ثانیه دیر برسم
نشستم رو تختم و نگاهش کردم خیلی آروم و کیوت خوابیده بود بلند شدم رفتم دست شویی امروز همه ی کلاسا امتحان داشتن به غیر از کلاس ما
ته : پاپی بلند شو الان کلاست دیر میشه
بلند شدو رو تختش نشست
ته : پاشو امتحان داری برو امتحان بده بعد بیا بخواب
گوشیمو برداشتمو رفتم بیرون همه ی کلاس ما باید میرفتیم دفتر مدیر
ته : سلام آقای مدیر
مدیر : او تهیونگ صبر کن ۶ تاییتون جمع بشین بگم باید چیکار کنین
همه اومدن و مدیر شروع کرد
مدیر : خب شما شیش نفر دوتا دوتا گروهتون کردم برید تو کلاسی که میگم و مراقبشون بشید امتحان دارن اوکی خب تهیونگ و دومین تو کلاس B میرا و میچا تو کلاس A و شما دوتا دوقلو ها تو کلاس C
همه : چشم
با اون دومین یه چیزی رفتم تو کلاس B و دومین همش به پاهای دخترا نگاه میکرد
اولین نفر جونگکوک از جاش بلند شدو برگشو داد
دومین : من هنوز تورو آدم نکردما منتظر اون روز باش
کوک : تا منم دهنتو سرویس کنم
دومین اومد بزنتش دستشو گرفتم
ته : برگرد به سر کارت بعد کارت هرکاری میخوای باهاش بکن
همه ی دخترا مثل گاو نگام میکردن نوبت به نوبت برگه هارو دادن
ته : دوهیون ارویین مواظب دوست دخترتون باشد
برگه هارو گرفتم و بردم دادم به استادشون و بعد اومد بیرون که دیدم باز این دومین شر به پا کرده
ته : قرار نیست هیچ وقت از کارت خسته بشی دومین
دومین : من باید این پسره ی زبون نفهمو آدم کنم
کوک : اول بزنم بعد گوه بخور
جونگ سوک : آفرین دومین پسر خواهر عزیزم
دومین : دایی چطوری
جونگ سوک : تو باز داری چه گوهی میخوری
کوک : من شما رو میشناسم ؟
جونگ سوک : خودتو به نفهمی نزن پسر ی هرزه
کوک : لغب خودتو زن و بچتو رو من نزار
رفت تو اتاق
ته : ببخشید منم میرم
رفتم تو اتاق دیدم نیست
ته : نکنه باز رفتی خودتو بکشی
کوک : نه اینجام
ته :
🌑🌕
۴.۹k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.