ماه و خورشید
پارت ۲۳
ویوی کوک
بیدار شدمو رفتم حموم بعدش مسواک زدمو اومدم بیرون تهیونگ بیدار شده بود اومد بغلم کردو سرشو گذاشت رو شونم
کوک : تب داری ته
ته : نه خوابم میاد پاپی
کوک : من میرم امتحان دارم اوکی
ته : ب
یه چیزی یادت نرفته
خیلی آروم و ریز لبشو بوسیدم و رفتم تو کلاس
دوهیون : کوک کوک
کوک : چیه
ارویین : میدونی شایعه شده تو و تهیونگ باهم قرار میزارین
کوک : آره میدونم
شینا : بازم بیخیالی ؟
کوک : اون دختره که اون روز کنار من بود چی شد
هاری : بخاطر تجاوز دومین بهش و بخش شدن فیلمش خود کشی کرد
شیا : معلومه باید بدونی و هیچ کاری نکنی چون دوست پسر بقیه رو دزدیدی
اینبار دومین با یه نفر دیگه اومد برگه هارو پخش کردن و دوباره اولین نفر برگمو دادم که دومین شونه هامو گرفت و چسبوندم به دیوار
دومین : میخوام آدما کنم
که تهیونگ اومد و گفت
ته : وقت تمومه
و با دیدن منو دومین عصبانی شد
ته : دومین مگه نگفتم تو وقت آزمون هیچ کاری نکن
دومین : تو کیشی که همش مزاحم کار من میشی نکنه شایعه ها واقعیت داره
دستمو گرفت و بردم پشت خودش
ته : آره واقعیت داره مشکلی داری
شیا : نه نه واقعیت نداره مگه منو دوست نداری ؟
ته : من نگاهت میکنم چون چشم دارم نگاهت نمیکنم که فکر کنی دوست دارم
دومین : ماهم خریم
بلند گوی مدرسه اعلام کرد
مدیر : همه خوشحال باشین تهیونگ و جونگکوک قرار میزارن
که ث ای جیغ همه ی آکادمی رو پر کرد
هاری : اشکام جاری شد کراشای آکادمی باهم قرار میزارن
همه : واقعا قرار میزارین
مدیر : بله بله من با گوشهای خودم شنیدم
شیا : اگه راست میگی ببوسش
ته : اوکی
چرخید سمت من و کمرمو گرفت و شروع به بوسیدنم کرد
همه : آقای مدیر
مدیر : آزادین
همه : لیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلی
که ته زبونشو کرد تو دهنم باعث ناخواسته ناله ای کنم که تو دهنش خفه شد دستشو محکم کرد که باعث شد بچسبم بهش
مدیر : بسته بسته نفس بالا نمیاد دیگه
شیا : اما بابا اون قرار بود ....
دومین : آفرین آفرین مبارک باشه شروع کنین عزیزان
شیا : دومین
دومین : هان چیه چرا تهیونگ باید از تو خوشش بیاد
اومد منو حل داد و خودشو به تهیونگ چسبوند بلافاصله موهاشو گرفتمو کشیدمش عقب
کوک : به اموال بقیه دست نزن
دوهیون : کوک غیرتی شد
میچا : برید تو اتاقتون
شیا پا زد تو پام که باعث شد یه سیلی از دومین بخوره
شیا : داداشی
دومین : شرمنده که اذیت کردم فعلا
همه رفتن بیرون
کوک : ته
ته : جانم پاپی
کوک : چرا منو زد ؟
ته : احمقه
ته بغلم کرد و بردم تو اتاق
کوک : چرا بغلم کردی
ته : بشین ببینم پات چی شد
کوک : هیچی نشد نمیخواد نگران باشی ته
ته : دارم بهت میگم بشین " داد عصبی "
نشستم رو تختش
به پام نگاه کرد هیچیش نشده بود
ته :.....
ویوی کوک
بیدار شدمو رفتم حموم بعدش مسواک زدمو اومدم بیرون تهیونگ بیدار شده بود اومد بغلم کردو سرشو گذاشت رو شونم
کوک : تب داری ته
ته : نه خوابم میاد پاپی
کوک : من میرم امتحان دارم اوکی
ته : ب
یه چیزی یادت نرفته
خیلی آروم و ریز لبشو بوسیدم و رفتم تو کلاس
دوهیون : کوک کوک
کوک : چیه
ارویین : میدونی شایعه شده تو و تهیونگ باهم قرار میزارین
کوک : آره میدونم
شینا : بازم بیخیالی ؟
کوک : اون دختره که اون روز کنار من بود چی شد
هاری : بخاطر تجاوز دومین بهش و بخش شدن فیلمش خود کشی کرد
شیا : معلومه باید بدونی و هیچ کاری نکنی چون دوست پسر بقیه رو دزدیدی
اینبار دومین با یه نفر دیگه اومد برگه هارو پخش کردن و دوباره اولین نفر برگمو دادم که دومین شونه هامو گرفت و چسبوندم به دیوار
دومین : میخوام آدما کنم
که تهیونگ اومد و گفت
ته : وقت تمومه
و با دیدن منو دومین عصبانی شد
ته : دومین مگه نگفتم تو وقت آزمون هیچ کاری نکن
دومین : تو کیشی که همش مزاحم کار من میشی نکنه شایعه ها واقعیت داره
دستمو گرفت و بردم پشت خودش
ته : آره واقعیت داره مشکلی داری
شیا : نه نه واقعیت نداره مگه منو دوست نداری ؟
ته : من نگاهت میکنم چون چشم دارم نگاهت نمیکنم که فکر کنی دوست دارم
دومین : ماهم خریم
بلند گوی مدرسه اعلام کرد
مدیر : همه خوشحال باشین تهیونگ و جونگکوک قرار میزارن
که ث ای جیغ همه ی آکادمی رو پر کرد
هاری : اشکام جاری شد کراشای آکادمی باهم قرار میزارن
همه : واقعا قرار میزارین
مدیر : بله بله من با گوشهای خودم شنیدم
شیا : اگه راست میگی ببوسش
ته : اوکی
چرخید سمت من و کمرمو گرفت و شروع به بوسیدنم کرد
همه : آقای مدیر
مدیر : آزادین
همه : لیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلی
که ته زبونشو کرد تو دهنم باعث ناخواسته ناله ای کنم که تو دهنش خفه شد دستشو محکم کرد که باعث شد بچسبم بهش
مدیر : بسته بسته نفس بالا نمیاد دیگه
شیا : اما بابا اون قرار بود ....
دومین : آفرین آفرین مبارک باشه شروع کنین عزیزان
شیا : دومین
دومین : هان چیه چرا تهیونگ باید از تو خوشش بیاد
اومد منو حل داد و خودشو به تهیونگ چسبوند بلافاصله موهاشو گرفتمو کشیدمش عقب
کوک : به اموال بقیه دست نزن
دوهیون : کوک غیرتی شد
میچا : برید تو اتاقتون
شیا پا زد تو پام که باعث شد یه سیلی از دومین بخوره
شیا : داداشی
دومین : شرمنده که اذیت کردم فعلا
همه رفتن بیرون
کوک : ته
ته : جانم پاپی
کوک : چرا منو زد ؟
ته : احمقه
ته بغلم کرد و بردم تو اتاق
کوک : چرا بغلم کردی
ته : بشین ببینم پات چی شد
کوک : هیچی نشد نمیخواد نگران باشی ته
ته : دارم بهت میگم بشین " داد عصبی "
نشستم رو تختش
به پام نگاه کرد هیچیش نشده بود
ته :.....
۵.۸k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.