چند پارتی
#چند_پارتی
Part 18
ا/ت:بیخیالش
ریون:اصرار داشت آدرس خونتو بدم
ا/ت:دیگه چی
ریون:اصلا ازش خوشم نمیاد
ا/ت:اونو بیخیال من میخوام برگردم
ریون:دختر چند روزم تحمل کن خببب
ا/ت:نمیتونم خسته شدم
ریون:هر غلطی میخوای بکن
ا/ت:راستی جونگکوک اینجاس
ریون:چییی؟
ا/ت:آره البته الان نه چند ساعت پیش رفت ولی شبو برمیگرده
ریون:لطفا خودتو مثل دفعه قبل به دردسر ننداز
ا/ت:قول نمیدم.....
ریون:بهتره همین الان برگردی
ا/ت:سرعت تغییر موودتو دوست داشتم
باشنیدن صدای ماشین جونگکوک از ریون خداحافظی کردم و سمت در رفتم و درو براش باز کردم
کوک:منتظرم بودی؟
ا/ت:چرا باید باشم
کوک:قبل اینکه زنگ در و بزنم باز کردی...
ا/ت:ربطی نداره صدای ماشینتو شنیدم خب
کوک:راستی تقریبا تونستم کسی که اون کسارو گرفته رو پیدا کنم اما هنوز مطمئن نیستم
ا/ت:خب کیه؟
کوک:وقتی مطمئن شدم بهت میگم...درباره اون لی عوضیم یه فکرایی دارم
ا/ت:حالا چرا شد عوضی
کوک:من اونو خیلی وقته میشناسم و اون عاشق حاشیش حتی امکان داره خودش ترتیب اون خبرا رو داده
ا/ت:چند دقیقه قبل اینکه بیای با ریون صحبت میکردم انگار که رفته بوده استودیو و آدرس خونه ی منو می خواسته
کوک:خوشم نمیاد زیاد دورو برت باشه
ا/ت:منم خوشم نمیاد اون نامزد کوفتی دور د بر تو باشه
کوک:چه ربطی به سوجین داره ؟!
ا/ت:هه یعنی تو ربطشو نمیدونی؟
کوگ:من فک کردم اون قضیه رو اوکی کردیم!در ضمن اون دور و بر من نیست
ا/ت:من وسایلمو جمع کردم میخوام برگردم
کوک:باشه باهم برمیگردیم
ا/ت:نه...کسی شاید متوجه مون بشه
کوک:خب بشه؟
(حمایتتت یادتون نرههه)
Part 18
ا/ت:بیخیالش
ریون:اصرار داشت آدرس خونتو بدم
ا/ت:دیگه چی
ریون:اصلا ازش خوشم نمیاد
ا/ت:اونو بیخیال من میخوام برگردم
ریون:دختر چند روزم تحمل کن خببب
ا/ت:نمیتونم خسته شدم
ریون:هر غلطی میخوای بکن
ا/ت:راستی جونگکوک اینجاس
ریون:چییی؟
ا/ت:آره البته الان نه چند ساعت پیش رفت ولی شبو برمیگرده
ریون:لطفا خودتو مثل دفعه قبل به دردسر ننداز
ا/ت:قول نمیدم.....
ریون:بهتره همین الان برگردی
ا/ت:سرعت تغییر موودتو دوست داشتم
باشنیدن صدای ماشین جونگکوک از ریون خداحافظی کردم و سمت در رفتم و درو براش باز کردم
کوک:منتظرم بودی؟
ا/ت:چرا باید باشم
کوک:قبل اینکه زنگ در و بزنم باز کردی...
ا/ت:ربطی نداره صدای ماشینتو شنیدم خب
کوک:راستی تقریبا تونستم کسی که اون کسارو گرفته رو پیدا کنم اما هنوز مطمئن نیستم
ا/ت:خب کیه؟
کوک:وقتی مطمئن شدم بهت میگم...درباره اون لی عوضیم یه فکرایی دارم
ا/ت:حالا چرا شد عوضی
کوک:من اونو خیلی وقته میشناسم و اون عاشق حاشیش حتی امکان داره خودش ترتیب اون خبرا رو داده
ا/ت:چند دقیقه قبل اینکه بیای با ریون صحبت میکردم انگار که رفته بوده استودیو و آدرس خونه ی منو می خواسته
کوک:خوشم نمیاد زیاد دورو برت باشه
ا/ت:منم خوشم نمیاد اون نامزد کوفتی دور د بر تو باشه
کوک:چه ربطی به سوجین داره ؟!
ا/ت:هه یعنی تو ربطشو نمیدونی؟
کوگ:من فک کردم اون قضیه رو اوکی کردیم!در ضمن اون دور و بر من نیست
ا/ت:من وسایلمو جمع کردم میخوام برگردم
کوک:باشه باهم برمیگردیم
ا/ت:نه...کسی شاید متوجه مون بشه
کوک:خب بشه؟
(حمایتتت یادتون نرههه)
۷.۹k
۲۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.