من نگرانم...
نامه 161 ام...
سلام یارجان!
صدای اذان ظهر از مناره های مسجد میاد و از پنجره رد میشه و میرسه به تخت من...
بی هوا یاد گذشته ها میفتم...
اون روزایی که صبح میرفتم سر کار و بهت پیام میدادم:
"سلام یارجانم!
صبحت بخیر عزیزدلم..."
و تا ظهر هزار بار میومدم سر گوشی...
نزدیکهای عصر که میشد دلهره همه وجودم رو میگرفت...
نگران میشدم...
+ کجایی یارجان؟! حالت خوبه؟ من نگرانم...
آخر سر هم مینوشتم :
هر زمان آزاد شدی یه پیام به من بده... من خیلی نگران شدم...
تا عصر که پیامت به دستم میرسید دلم هزار راه میرفت...
حالا هم یارجان نگرانم...
حالا هم از صبح که بیدار میشم تا دوباره بخوابم نگرانم...
چیزی فرق نکرده...
جز اینکه دیگه نه من نگرانیم رو فریاد میزنم و نه پیامی هست برای تسکین من...
من درفت درفت از
سلام یارجانم
کجایی؟
خوبی؟
دلم برات تنگ شده
دوستت دارم
من بیشتر و....
توی گوشیم ذخیره کردم...
تو توی گوشیت چیزی داری از ایام عاشقی؟!
برم برسم به نماز... بلکه خدا تسکین دلم باشه...
برم و برای بار هزارم تو رو بسپرم به خودش...
#الهام_جعفری
#ممنوعه
#یارجان
سلام یارجان!
صدای اذان ظهر از مناره های مسجد میاد و از پنجره رد میشه و میرسه به تخت من...
بی هوا یاد گذشته ها میفتم...
اون روزایی که صبح میرفتم سر کار و بهت پیام میدادم:
"سلام یارجانم!
صبحت بخیر عزیزدلم..."
و تا ظهر هزار بار میومدم سر گوشی...
نزدیکهای عصر که میشد دلهره همه وجودم رو میگرفت...
نگران میشدم...
+ کجایی یارجان؟! حالت خوبه؟ من نگرانم...
آخر سر هم مینوشتم :
هر زمان آزاد شدی یه پیام به من بده... من خیلی نگران شدم...
تا عصر که پیامت به دستم میرسید دلم هزار راه میرفت...
حالا هم یارجان نگرانم...
حالا هم از صبح که بیدار میشم تا دوباره بخوابم نگرانم...
چیزی فرق نکرده...
جز اینکه دیگه نه من نگرانیم رو فریاد میزنم و نه پیامی هست برای تسکین من...
من درفت درفت از
سلام یارجانم
کجایی؟
خوبی؟
دلم برات تنگ شده
دوستت دارم
من بیشتر و....
توی گوشیم ذخیره کردم...
تو توی گوشیت چیزی داری از ایام عاشقی؟!
برم برسم به نماز... بلکه خدا تسکین دلم باشه...
برم و برای بار هزارم تو رو بسپرم به خودش...
#الهام_جعفری
#ممنوعه
#یارجان
۳۴.۹k
۰۶ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.