چند پارتی از تهیونگ
چند پارتی از تهیونگ
۲/۳
°پرش زمانی به ده سال بعد
موقعیت فشن شوی پاریس°
کلی خبرنگار و فن دورش جمع شده بودن حق هم داشتن اون الان کیم تهیونگ معروف بود دیگه اون پسر قدیمی نبود الان دیگه دختر های زیادی بودن که دلشون میخواست فقط یک ساعت با تهیونگ باشند
بادیگارد ها اون رو سمت ماشین هدایت کردن و سمت محل فن ساین حرکت کردند
بعد از نیم ساعت رسیدند ازم این پیاده شد که دوباره کلی آدم شروع کردن به عکس گرفتن
الان دیگه کسی بود که مامانش میتونست بهش افتخار کنه
وارد سالن شد و روی صندلی نشست فن ها هرکدوم پیشش می آمدن و با دادن هدیه و گرفتن عکس و امضا میرفتن
که رسید به یه فن ...کسی که این همه مدت تهیونگ تو فکرش بود ...کسی این همه مدت در موردش با اعضا گروه حرف میزد
اون فن بهش یه ساعت و ...داد و برگه رو تهیونگ گرفت تا امضا کنه
_اسمت چیه ؟!
+ا.ت...پارک ا.ت
با شنیدن اسمش سرش رو بالا آورد
_ت،تو ...همون دختری بودی که ده سال پیش تو کافه کار میکرد ؟! ...همونی که یه مرده ازش خواستگاری کرد ؟!
+م،من همونم ...ولی اون مرده ...دیگه نیست
تهیونگ پایین امضاش شماره تلفنش رو نوشت
_باید یه جا ببینمت ....اگر با کسی دوست نیستی
+نه نه ...حتما
بعد از گرفتن عکس رفت
پرش زمانی به چند روز بعد
روی مبل چرمی مشکی رنگش نشسته بود به صفحه گوشیش نگاه میکرد ..پس چرا پیام نداد؟!...نکنه هنوز هم اگر اعتراف کنه ترکش کنه؟! ...اون هنوز هم که هنوزه اون حلقه رو داشت نگاهی به حلقه تو دستش کرد
_کاش همون موقع بهت اعتراف کرده بودم
با صدای پیامک گوشیش به خودش اومد پیام رو باز کرد که با پیامی از طرف ا.ت مواجه شد
+سلام من ا.ت هستم همون دختری که تو کافه کار میکرد ...کجا میتونم ببینمتون ؟!
یکم فکر کرد اگر بیرون میرفت براش خطرناک بود پس پیام داد
_سلام ...ممنون میشم به این آدرس بیای ...نترس کاری باهات ندارم فقط به خاطر موقعیتم یا هر کس نمیتونم بیرون برم
+اوکیه ...یک ساعت دیگه اونجام
_باشه ممنون
....نگاهی به خونش انداخت تمیز بود اما باز هم بلند شد و تمیز ترش کرد
یک ساعت بعد ...
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#fake
۲/۳
°پرش زمانی به ده سال بعد
موقعیت فشن شوی پاریس°
کلی خبرنگار و فن دورش جمع شده بودن حق هم داشتن اون الان کیم تهیونگ معروف بود دیگه اون پسر قدیمی نبود الان دیگه دختر های زیادی بودن که دلشون میخواست فقط یک ساعت با تهیونگ باشند
بادیگارد ها اون رو سمت ماشین هدایت کردن و سمت محل فن ساین حرکت کردند
بعد از نیم ساعت رسیدند ازم این پیاده شد که دوباره کلی آدم شروع کردن به عکس گرفتن
الان دیگه کسی بود که مامانش میتونست بهش افتخار کنه
وارد سالن شد و روی صندلی نشست فن ها هرکدوم پیشش می آمدن و با دادن هدیه و گرفتن عکس و امضا میرفتن
که رسید به یه فن ...کسی که این همه مدت تهیونگ تو فکرش بود ...کسی این همه مدت در موردش با اعضا گروه حرف میزد
اون فن بهش یه ساعت و ...داد و برگه رو تهیونگ گرفت تا امضا کنه
_اسمت چیه ؟!
+ا.ت...پارک ا.ت
با شنیدن اسمش سرش رو بالا آورد
_ت،تو ...همون دختری بودی که ده سال پیش تو کافه کار میکرد ؟! ...همونی که یه مرده ازش خواستگاری کرد ؟!
+م،من همونم ...ولی اون مرده ...دیگه نیست
تهیونگ پایین امضاش شماره تلفنش رو نوشت
_باید یه جا ببینمت ....اگر با کسی دوست نیستی
+نه نه ...حتما
بعد از گرفتن عکس رفت
پرش زمانی به چند روز بعد
روی مبل چرمی مشکی رنگش نشسته بود به صفحه گوشیش نگاه میکرد ..پس چرا پیام نداد؟!...نکنه هنوز هم اگر اعتراف کنه ترکش کنه؟! ...اون هنوز هم که هنوزه اون حلقه رو داشت نگاهی به حلقه تو دستش کرد
_کاش همون موقع بهت اعتراف کرده بودم
با صدای پیامک گوشیش به خودش اومد پیام رو باز کرد که با پیامی از طرف ا.ت مواجه شد
+سلام من ا.ت هستم همون دختری که تو کافه کار میکرد ...کجا میتونم ببینمتون ؟!
یکم فکر کرد اگر بیرون میرفت براش خطرناک بود پس پیام داد
_سلام ...ممنون میشم به این آدرس بیای ...نترس کاری باهات ندارم فقط به خاطر موقعیتم یا هر کس نمیتونم بیرون برم
+اوکیه ...یک ساعت دیگه اونجام
_باشه ممنون
....نگاهی به خونش انداخت تمیز بود اما باز هم بلند شد و تمیز ترش کرد
یک ساعت بعد ...
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#fake
۲.۷k
۱۷ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.