P

P5🍯








سر خاک میلا//






writer:صدای گریه های جیمین و لارا در دل غرش طوفان گم شده بود جیمین دیگه نای گریه کردن نداشت فقط با نگاهی که دیگه توش شوق زندگی نبود زل زده بود به تن بی روح و سرد میلا که توی تابوت بود کشیش جلوتر رفت و در تابوت رو بست و میلا رو مهمون آرامش ابدی کرد اون طرف لارا نمیدونست چیکار کنه شک شده بود و فقط با چشمای زمردیش بی صدا اشک میریخت هیچ کس پیشش نبود تا بغلش کنه تا اشکاشو پاک کنه همو دور جیمین حلقه زده بودن اما لارا حالش بدتر از جیمین بود همینجوری تنها یه گوشه کز کرده بود که شوگا اومد پیشش و برای اینکه از جمعیت دورش کنه بردتش زیر درخت گیلاس که تازه شکوفه داده بود و باغی که قرار بود میلا توش دفن بشه رو به یه بهشت تبدیل کرده بود




شوگا= عمویی ببینمت
&{سرشو میاره بالا و با چشمای اشکی به چشمای سیاه شوگا زل میزنه}
شوگا=قشنگم خوبی؟
&عمو اخه چطوری خوب باشم{بغض}
شوگا=حق با توعه معذرت میخوام اما لارا جان تو الان باید اروم باشی تا مامانت اون دنیا راحت باشه اگه مامانت ببینه تو داری گریه میکنی میدونی چقدر دلش می‌شکنه؟
& واقعا مامانم منو میبینه؟
-معلومه که میبینه
&یعنی من میتونم باهاش حرف بزنم؟
-اره اون حرفاتو می‌شنوه اما نمیتونه بهت جواب بده
&عمویی
-جانم
&مامانم کجاست میخوام باهاش حرف بزنم
-لارا مامانت همون جایی که تو هستی درست کنارت
&یعنی الان صدامو میشنوه؟
-اره
&{از بغلش در میاد و روبه روشو نگاه میکنه تا با میلا حرف بزنه} مامان...سلام خوبی؟
الان اونجایی که هستی دیگه درد نمیکشی؟
دیگه مجبور نیستی دارو های تلخ بخوری ؟
دیگه قرار نیست همش به دستای خوشگلت آمپول بزنی؟
مامان....چرا تنهام گذاشتی؟
مامان من خیلی تنهام:)
مامان من میترسم!
مامان الان که تو نیستی وقتی شبا کابوس میبینم کی بغلم میکنه؟
کی وقتی مریضم برام سوپ درست میکنه؟
مامان من تو بغل کی بخوابم؟
با بوی کی بیدار شم؟
مامان... برگرد:)
توروخدا برگرد
قول میدم اگه بر گردی هر کاری بگی میکنم
قول میدم بچه ی خوبی میشم
قول میدم دیگه اذیتت نمیکنم
تو فقط برگرد
مامان من هنوز خیلی کوچیکم منو تنها نزار
مامان من نمیخوام تو این دنیا بمونم
مامان یا برگرد یا منم با خودت ببر
{از شدت گریه حالش بد شد و افتاد زمین}


شوگا«با حرفای لارا گریم گرفته بود اخه اون چه گناهی داشت که تو این سن مادرش رو از دست داد همینجوری داشت گریه میکرد که حالش بد شد و افتاد زمین



شوگا=هی هی لارا چیشد {بلندش میکنه و میزارتش رو پاهاش و بهش یکم اب میده}
&{ابو میخوره} عمو
شوگا=بله
&من مامانمو اذیت کردم که رفت؟
شوگا=نه قربونت برم نه عزیزدلم اینطوری نیست مامانت مریض بود خیلی درد کشید اما الان که رفت راحت شد








ادامه دارد...
















اسلاید بعدی درخت شکوفه گیلاس🌸
دیدگاه ها (۱۰)

P4🍯//بعد از غذا&بابا-جانم؟&میشه بریم پیش مامان-چرا نمیشه بری...

P3🍯-خوشگلم پیتزا میخوری؟&اوم-بیا اینجا بشین قشنگم اهان خوب ب...

P1🍯//𝒜 𝓂ℴ𝓃𝓉ℎ 𝒶ℊℴ&بابایی -جون دلم &کی میزارن مامانو ببینیم؟-د...

پارت ۳۳جیمین: چرا امدی...... سرد.... لارا: گفتم یه سری بزنم....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط