به اعتماد به این بی وجود شک دارم

به اعتماد، به این «بی وجود» شک دارم
به هر کسی که کنارت نبود، شک دارم

به هرچه رابطه ی دوستانه ی ساده!
به احتمال غمِ دیر و زود شک دارم

به مردهای عجیبی که از تو می گویند
به عشوه هاشان بعد از «درود» شک دارم!

به نرخ عشق تو بعد از تورّمِ بازار
به نرخ های زمان رکود شک دارم

به افتِ تند فشار و شروع سرگیجه
به حسّ لحظه ی قبل از فرود شک دارم!

به هر حساب که از هرکسی نمی بُردی
به جای سیلی و روی کبود شک دارم

به قهوه چی، به زنِ قهوه چی، خودِ قهوه!
به هرچه مشتریِ غرقِ دود شک دارم

همیشه مطمئن ام از تو و خودم، امّا
به این دل لامذهب... چه سود، شک دارم!



#امید_صباغ_نو
دیدگاه ها (۲)

بغلت گریه ی خاموش چه حالی داردغزل و بوسه و آغوش چه حالی دارد...

تو را دلواپسم عشقمهمین دلواپسی زیباستهمین شوریدگیشب زنده دار...

ای نگاهت خنده مهتاب هابر پرند ِ رنگ رنگ ِ خواب هاای صفای جاو...

.صبحانه ات را که خوردی کمی قُربان صدقه آبشار گیسوانت که رفتی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط