عشق مشکی

عشق مشکی
p40

از زبان ا.ت:
تهیونگ بیشتر سرشو تو گردنم فرو کرد
-ته میگم نکن مور مورم میشه
تهیونگ گردنمو بوسید
پوفی کشیدم چشمامو بستم
وای خدا چمدونمونو برای فردا نبستیم
یهویی از کجا بلند شدم
+تهیونگ:چته ا.ت بگیر بخواب دیگه
-ته برای فردا چمدونمونو نبستم
+تهیونگ:الان یاد چمدون بستن افتادی!؟
پوفی کشیدم و بلند شدم رفتم سراغ چمدونا اول چمدون خودمو بستم
+تهیونگ:ا.ت لباسای باز ورنداریا
-باشع لازم نیست غیرتی بشی
چمدون تهیونگم جمع کردم چندتا کراوات هم گذاشتم داخلش
چمدون هارو گذاشتم یه گوشه و به سمت تخت حرکت کردم
تهیونگ خیلی کیوت دستاشو باز کرد و گفت بیبی بیا بغلم
خیلی دلم بغلشو میخواست پس بدون لجبازی رفتم تو بغلش تهیونگ جوری فشارم داد که نزدیک بود استخونام بشکنه
-ای ته یواش
+تهیونگ:باشه لجباز
موهای تهیونگو نوازش کردم بغلش خیلی نرم بود نفهمیدم چجوری خوابم برد
..............................

فردا~~~
از خواب بیدار شدم دیدم تهیونگ رومه منم داشتم خفه میشدم
-ته پاشو

دیدم پانشد لباشو گاز گرفتم که یهو از خواب بیدار شد و شیطون نگام کرد و حمله کرد سمت لبام و مکشون میزد

منم دستمو کردم تو موهاش همراهیش کردم
+تهیونگ:چقدر شیطون شدی بیب
پوزخندی زدم

-دیگه پرو نشو
از روی تخت اومدم پایین و به سمت دره اتاق حرکت کردم
+تهیونگ:کجا؟!

-میرم دست و صورتمو بشورم و یه چیزی برای راه آماده کنم گشنه نمونی جناب شوهر
تهیونگ لبخندی زد

+تهیونگ:منظورت ددی بود!؟
-نه منظورم شوهر بود

+تهیونگ:آره جون خودت
سری تکون دادم و از اتاق رفتم بیرون
به سمت آشپزخونه حرکت کردم صورتمو شستم

و ساندویچ درست کردم برای راه که تهیونگم اومد تو آشپزخونه و دستی به موهاش کشید
+تهیونگ:همیشه آنقدر به فکری مادمازل!؟
-اهوم بهتره صورتتو بشوری ته

تهیونگ سری تکون داد و صورتشو شست
دستاشو پره آب کرد ریخت رو من
دیدگاه ها (۲۵)

عشق مشکی p41منم حرصم گرفت تو لیوانو پره آب کردم ریختم رو کلش...

عشق مشکی p42+تهیونگ:بیب چیزی شده!؟خشک لبخندی زدم و گفتم نه +...

عشق مشکی p39-تهیونگ من حوصله ندارم غذا درست کنم +تهیونگ:باشه...

عشق مشکی p38+تهیونگ:چته بیب چرا اینجوری نگاه میکنی؟-حوصلم سر...

love Between the Tides¹⁸ ا/ت خیلی احساس ترس تو خونه ی تهیونگ...

love Between the Tides²³م:شما چند وقته همو میشناسید؟ با سرعت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط