p9
_اوکی فعلا
_همرو جمع کرده بودیم کلی بادیگار دور اون عمارتی که گفته بود بیا محاصره کرده بودن اما من میترسم بلایی سر ات بیارن درسته کسی قدرتمند تر از من نیست ولی خب ترسی که به خاد بلایی یر اون بیاد تو وجودم آشوب بدی انداخته بود
_هی عوضی کجایی ات رو بده
!چقد عجله داری بابا
_چی میخوای بگو
!اگه بگم این دختره چه کار میکنی
_خفه شو عوضی بگو چی میخوای و ولش کن
!باشه آروم باش ایشون اصلا تایپ من نیست
!امممم یک میلیارد دلار بهم بده ولش میکنم
_بزار بگم بادیگاردم بیاد پولو بهت بده
_(داشتیم همینطور با یارو بحس میکردیم که احساس کردم چیزی خوردم سرم قبل از اینکه بیهوش بشم جیمین و صدا زدم)
!هع اون از راه دور صداتو نمیشنوه ک.......
&حرف تو دهنش خشکید چون کلی آدم هم دور عمارت هم توی عمارت بودن راه فرار نداشت بیخیال شدو نشست رو زمین
!دختره اونجاست
&با دست بهش اشاره کرد
_اتتتت
*(یونگی آمد صداشو میشنیدم اما حال نداشتم صداش کنم)
*با صدایی که ازته چاه میآمد بهش گفتم اینجام و پیدام کرد
_حالت خوبه
*با سر تایید کردم .
_خدارا شکر میتونی بلند شی
&ات سرشو رو یه چپ و راست تکنو داد یونگی ات رو براید بغل کرد گذاشتش تو ماشین حدود ۱۰ دقیقه بعد رسیدن خونه ی یونگی ،یونگی دوباره آن رو براید بغل کرد برد تو اتاق خودش گذاشتش رو تخت میخواست لباس های ات رو در بیاره
که ات گفت
*هی هی چه کار میکنی .
_ببین من تورو دوست دارم تو واسه منی چه بخوای چه نخوای یه روز لخت تورو قراره ببینم خانمی اینجا نیست که کمکت کنه بخای بری حموم پس باید خودم ببرمت
*(دوباره شروع کرد در آوردن لباسم اما لباس زدم را در نیاورد براید بغلم کرد گذاشتم تو وان و شستم )
_خب خانم میتونی خودت لباس بپوشی من برم حموم یا کمکت کنم ؟
*میتونم لباس بپوشم اما دستم زخمی نمیتونم موهامو خشک کنم میشه تو بعد از حمومت خشکم کنی ؟
_بله پس من رفتم
_(برای اینکه خوام موهاشو خشک کنم سریع دوش گرفتم و لباس پوشیدم حدود ده دقیقه شد آمدم بیرون دیدم رو تخت خوابیده )
_هی ات بلند شو موهاتو خشک کنم
*هی ولم کن بزار بخوابم
_پشو ات
*اصن من تورو دوست دارم
*(چی گفتم وای نه نه نه )
_چی گفتی ؟
*من که چیزی یادم نمیاد
_واقعا
*اهوم
&یونگی رفت رو ات خیمه زد و گفت واقعا
*هی بلند شو
_حرفتو دوباره بگو تا بلند شم
*اوکی دوست دارم .
_یه بار دیگه
*دوست دارممممممم
_منم دوست دارم
خب خب فکر کنم توی دو پارت دیگه تموم بشههههه👍🏻✨️
_همرو جمع کرده بودیم کلی بادیگار دور اون عمارتی که گفته بود بیا محاصره کرده بودن اما من میترسم بلایی سر ات بیارن درسته کسی قدرتمند تر از من نیست ولی خب ترسی که به خاد بلایی یر اون بیاد تو وجودم آشوب بدی انداخته بود
_هی عوضی کجایی ات رو بده
!چقد عجله داری بابا
_چی میخوای بگو
!اگه بگم این دختره چه کار میکنی
_خفه شو عوضی بگو چی میخوای و ولش کن
!باشه آروم باش ایشون اصلا تایپ من نیست
!امممم یک میلیارد دلار بهم بده ولش میکنم
_بزار بگم بادیگاردم بیاد پولو بهت بده
_(داشتیم همینطور با یارو بحس میکردیم که احساس کردم چیزی خوردم سرم قبل از اینکه بیهوش بشم جیمین و صدا زدم)
!هع اون از راه دور صداتو نمیشنوه ک.......
&حرف تو دهنش خشکید چون کلی آدم هم دور عمارت هم توی عمارت بودن راه فرار نداشت بیخیال شدو نشست رو زمین
!دختره اونجاست
&با دست بهش اشاره کرد
_اتتتت
*(یونگی آمد صداشو میشنیدم اما حال نداشتم صداش کنم)
*با صدایی که ازته چاه میآمد بهش گفتم اینجام و پیدام کرد
_حالت خوبه
*با سر تایید کردم .
_خدارا شکر میتونی بلند شی
&ات سرشو رو یه چپ و راست تکنو داد یونگی ات رو براید بغل کرد گذاشتش تو ماشین حدود ۱۰ دقیقه بعد رسیدن خونه ی یونگی ،یونگی دوباره آن رو براید بغل کرد برد تو اتاق خودش گذاشتش رو تخت میخواست لباس های ات رو در بیاره
که ات گفت
*هی هی چه کار میکنی .
_ببین من تورو دوست دارم تو واسه منی چه بخوای چه نخوای یه روز لخت تورو قراره ببینم خانمی اینجا نیست که کمکت کنه بخای بری حموم پس باید خودم ببرمت
*(دوباره شروع کرد در آوردن لباسم اما لباس زدم را در نیاورد براید بغلم کرد گذاشتم تو وان و شستم )
_خب خانم میتونی خودت لباس بپوشی من برم حموم یا کمکت کنم ؟
*میتونم لباس بپوشم اما دستم زخمی نمیتونم موهامو خشک کنم میشه تو بعد از حمومت خشکم کنی ؟
_بله پس من رفتم
_(برای اینکه خوام موهاشو خشک کنم سریع دوش گرفتم و لباس پوشیدم حدود ده دقیقه شد آمدم بیرون دیدم رو تخت خوابیده )
_هی ات بلند شو موهاتو خشک کنم
*هی ولم کن بزار بخوابم
_پشو ات
*اصن من تورو دوست دارم
*(چی گفتم وای نه نه نه )
_چی گفتی ؟
*من که چیزی یادم نمیاد
_واقعا
*اهوم
&یونگی رفت رو ات خیمه زد و گفت واقعا
*هی بلند شو
_حرفتو دوباره بگو تا بلند شم
*اوکی دوست دارم .
_یه بار دیگه
*دوست دارممممممم
_منم دوست دارم
خب خب فکر کنم توی دو پارت دیگه تموم بشههههه👍🏻✨️
۴.۷k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.