چندشاتی جونگکوک

چندشاتی جونگکوک

part 2

ات و جونگکوک با هم هم اتاقی دانشگاه بودن...
دانشجوی دکتری...

به سمت در دانشگاه رفت که نگهبان اومد

-کجا میری؟

دختر به نگهبان نگاه کرد

-میخوام از سوپر مارکت وسیله بگیرم

-تو این بارون؟

-مشکلیه؟

نگهبان سری تکون داد و با کلافگی قبول کرد

از دانشگاه بیرون رفت

قطره های بارون روی صورتش برخورد میکرد
فین فین‌میکرد و بینی اش قرمز شده بود

دستاش از سرما قرمز شده بود

به سوپرمارکت رسید

- بالاخره..

با دستش نوک بینی اش رو نیشگون گرفت..


وارد سوپر مارکت شد..

دو بسته سیگار برداشت و حساب کرد.


از سوپر مارکت بیرون. زد.

شدت بارون خیلی زیاد شده بود...

سریع راه میرفت..

وارد دانشگاه شد و به طبقه ۳... واحد اتاقشون رفت.

در زد

- بله؟

-کوک.. منم‌باز کن

جونگکوک در رو باز کرد

دختر با فین فین وارد اتاق شد.

-مرسی.. ببخشید خیس شدی.

- عیب نداره.

لبخند زد...
دیدگاه ها (۱)

چند شاتی جونگکوکpart 3لباسش خیس آب شده بود...از چکمه هاش آب ...

چندشاتی جونگکوکpart 4با کلافگی بلند شد و به سمت آشپز خونه بر...

چندشاتی جونگکوکpart 1رعد و برق به گوش می‌رسید.. دختر پتو رو ...

چندشاتی جونگکوکpart 5-ات.. کیکی که گرفتی..-خب؟-فکر کنم داخلش...

دوست پسر مافیایی

ازدواج نافرجام 》⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩ پارت 76 ⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩ دختر...

《 ازدواج نافرجام 》⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩ پارت 83 ⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩با ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط