پارت سی و یک
#پارت_سی_و_یک
رها: میخاست تاپممم دربیاره که یهو خاله سر رسید و امد پویا رو از من جدا کرد و زدش و گفت
خاله: خاک تو سرت کنن تو چت شده پسر طاها کجاست
پویا: رفته پیش عشق سابقش
خاله: پویا لال شو از خونه گمشو بیرون
پویا: مامان جان نگران نباش همه چی رو درباره ی طاها و وانیا میدونه
خاله: اوفففف رها جان خوبی
رها: منم سریع مانتومو برداشتم و کیفمو برداشتم داشتم از در میرفتم بیرون که خاله گفت
خاله: این وقت شب کجا میخای بری دخترم
رها: قبرستون
خاله: چی
رها: اره قبرستون
خاله: چرا اونجا
رها: میرم اونجا با یکی درد و دل کنم در بیرونو باز کردم دیدم طاها داره یه دختره رو میبوسه تا منو دید گفت کجا
رها: قبرستون میای
طاها: جاااااان
رها: هیچی اقا طاها شما به فکر عشق و حالت باش
طاها: رها بگو ببینم چی شده
دختره: طاها این کیه
رها: من کیم؟ من باید بپرسم که شما کی هستین (داد) که با داد من خاله و پویا امدن
دختره: من دختر خاله ی طاهام شما
رها: دختر خالشی داری می بوسیش اونم با یه بچه افرین واقعا افرین شما همون وانیا هستین
وانیا: اهوم شما اسم منو از کجا میدونین
رها: داشتم رد میشدم که طاها گفت
طاها: رها بیا برو تو
رها: بیام تو که پسر خالت اذیتم کنه یا با دختر خالت عشق و حال کنی غرور منو له کنی کدوم؟
د جواب بده دیگه چقدر باید غرورم له بشه چقدر باید بترسم هاااااا؟؟
یا چقدر باید بزنیم(همه ی اینا با داد)
طاها: وقتی رها این حرفا رو زد عصبانی شدم و...
لایک♥کامنت💌فراموش نشه😘😘😘😍😍😍
رها: میخاست تاپممم دربیاره که یهو خاله سر رسید و امد پویا رو از من جدا کرد و زدش و گفت
خاله: خاک تو سرت کنن تو چت شده پسر طاها کجاست
پویا: رفته پیش عشق سابقش
خاله: پویا لال شو از خونه گمشو بیرون
پویا: مامان جان نگران نباش همه چی رو درباره ی طاها و وانیا میدونه
خاله: اوفففف رها جان خوبی
رها: منم سریع مانتومو برداشتم و کیفمو برداشتم داشتم از در میرفتم بیرون که خاله گفت
خاله: این وقت شب کجا میخای بری دخترم
رها: قبرستون
خاله: چی
رها: اره قبرستون
خاله: چرا اونجا
رها: میرم اونجا با یکی درد و دل کنم در بیرونو باز کردم دیدم طاها داره یه دختره رو میبوسه تا منو دید گفت کجا
رها: قبرستون میای
طاها: جاااااان
رها: هیچی اقا طاها شما به فکر عشق و حالت باش
طاها: رها بگو ببینم چی شده
دختره: طاها این کیه
رها: من کیم؟ من باید بپرسم که شما کی هستین (داد) که با داد من خاله و پویا امدن
دختره: من دختر خاله ی طاهام شما
رها: دختر خالشی داری می بوسیش اونم با یه بچه افرین واقعا افرین شما همون وانیا هستین
وانیا: اهوم شما اسم منو از کجا میدونین
رها: داشتم رد میشدم که طاها گفت
طاها: رها بیا برو تو
رها: بیام تو که پسر خالت اذیتم کنه یا با دختر خالت عشق و حال کنی غرور منو له کنی کدوم؟
د جواب بده دیگه چقدر باید غرورم له بشه چقدر باید بترسم هاااااا؟؟
یا چقدر باید بزنیم(همه ی اینا با داد)
طاها: وقتی رها این حرفا رو زد عصبانی شدم و...
لایک♥کامنت💌فراموش نشه😘😘😘😍😍😍
۳.۳k
۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۱