مافیای با نمک من

مافیای با نمک من
پارت ۵
براید بغلش کردم و سریع رفتم پایین
سوار ماشین شدم و سریع برپمش بیمارستان
&تو این خراب مونده دکتر نیستتتت؟(داد) پرستار: اقا لطفا اروم باشین اینجا بیمارستانه
چیشده؟
&چا.....چاقو خوردع
پرستار رفت برانکارد اورد سونگمینو گذاشتن روش و بردنش تو اتاق عمل
رفتم نشستم روی صندلی و سرمو بین دستام گرفتم
چرا این پسر برام انقد خاص شده بود؟
نزدیک یک ساله که دنبالشم و همه کارایی که میکنه رو زیر نظر دارم
یعنی من عاشقش شدم؟
اره......عاشقش شدم
داشتم با خودم حرف میزدم که هیونجین در حالی که از پهلوی اجوما گرفته بود اوردش بیمارستان
تو اون اوضاع انقد نگران سونگمین شدم که اجوما و هانا کلا یادم رفت
یکم که گذشت دکتر از اتاق عمل بیرون اومد مثل برق گرفته ها پریدم بالا و رفتم پیشش
&دکتر چیشد؟
دکی: شما همراه اقای پارک هستید؟ نسبتتون با ایشون چیه؟
& من....خب.... من دو...دوست پسرشم
دکی: عملش موفقیت امیز بود ولی خون زیادی از دست دادن باید بهشون خون بدیم
خونشون +A هست
&مال منم +A هست میتونم خون بدم؟
دکی: بله لطفا پشت سرم بیاید
پشت سر دکتر رفتم داخل اتاق های خون دهی و روی تخت دراز کشیدم
پرستار اومد و به دستم الکل زد و سوزن رو داخل دستم کرد و سوزن رو به ظرف خون دهی وصل کرد
تا چند دقیقه بعدش اوکی بودم ولژ یکم که گذشت سرم گیج رفت و چشمام تار میدید
در همین هین هیونحین و فلیکس و لینو باهم در و باز کردن و اومدن داخل
ادامه دارد.....
دیدگاه ها (۶)

مافیای با نمک من پارت ۶ ( علامت هیونجین♡علامت فلیکس"علامت لی...

تولدت مبارک خوشگلکِ کیوت🥹🎉

مافیای با نمک من پارت 4 که هیونجین با نارتحتی اومد پیشم♡چان(...

مافیای با نمک من پارت 3 &بپرس ٪ت.....یعنی شما.......شغلتون.....

فرار من

فیک ازدواج اجباری پارت ۷اسلاید دو میا و اسلاید سه ات۴ ساعت ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط