خواننده شیطون پارت62
#خواننده_شیطون #پارت62
«چانیول»
آنی:خوب.من کسی رو دوس دارم که همیشه پشتم باشع حتی اگه بقیه بگن من دارم اشتباه میکنم یا مقصر منو بدونن کسی که منو بشناسه بدونع کارم درسته باید پشتمو داشته باشه خالی نکنه از پسری خوشم میاد که فقط.پیش من درد.ودل کنه فقط من باعث آرامش ذهنیش باشم نمیگم فقط من باعث خندش باشم چون بی انصافیه ویه گوش خوب برایی دردودلام باشه با فکر بهش حس خوبی بهم دست بده یادر کل بگم حال خرابمو اون خوب کنه!مثل خودم خل وچل باشه پایه هرکاریم باشه
من:اوه چه دقیق منم لازم بگم یانه!
آنی:بگو
من:دختری باشه که بتونه الهام بخش اهنگم باشه تو هرشرایطی بخنده همیشه که نه اما بیشتر وقتا بخنده و تمام دندوناش موقعی که بامنه هنگام خندیدن معلوم باشه چهره معصوم وبچگونه اما درحین حال جذاب ونفس گیر داشته باشه قدشم بلند باشع قد خودم آخه بلنده کم کم 170باشه
آنیسا:اوه این منم اصلا لامصب چرا زودتر منو پیدا نکردی هان؟
من:چمیدونم.شاید میدونستم قرار بدبخت شم بیخیال شدم
آنی:خیلی خنکی سراغمو بگیری میزنم.لهت میکنم آخ سرم
من:آنیسا خوبی؟ آنی
آنی:هان آره راستش پسرا امروز میرن برایی تبلیغ آگاهی پوما منم از تنهایی امروز میترسم
من:هان فقط امروز؟!
آنی:زاستش برمیگرده بچگیم موقعی که تو روستا پدربزرگم بودیم نمیدونم چی میشه که یکی از اسب هایی مورد علاقه پدربزرگم گم میشه وهمه بسیج میشن برن دنبالش هیچی دیگه من تنها تو خونه درن دشت تنها میمونم و صدای خنده و گریه میشنوم
(کی دلش میادنوه شو به خاطر اسب تنها بزاره)
آنی:البته پدر بزرگم خیلی مهربون بوده من وابستش میشم اما اون اسب خاص بود براش چون خودش اون اسب بزرگ کرده بود
من:بازم کارش درست نبوده امشب میخوایی پیش ما بمون
آنی:اینجا مطمئنی
من:اوهوم.کم.کم باید به دیدن زیادی هم دیگه عادت کنیم
آنی:آره راست میگی راستی حیفم.میاد ناخواسته ست کردیم عکسشو نگیرم میایی یه سلفی بگیریم.
من:البته
کنارش واستادم قدم خیلی بلند بود برای همین دیده نمیشدم کامل گوشیو گرفت سمتم من سلفی رو گرفتم
آنیسا:خدایش بلندی راستی این مدل کنفرانسا چطوری باید برخورد کنم ها؟
من:عادت میکنی اما یواش یواش
آنی:راستی چانی میگم تولد کیه؟
من:27نوامبر
آنی:گذشته که چه حیف وای دیدی پسرا بعد این تبلیغ کنسرت دارن میخوام برم منم
من:مام دعوتیم فک کنم همونجا شمام بخونین
آنی:شوخی میکنی پس باید لباس مناسب بپوشم
«چانیول»
آنی:خوب.من کسی رو دوس دارم که همیشه پشتم باشع حتی اگه بقیه بگن من دارم اشتباه میکنم یا مقصر منو بدونن کسی که منو بشناسه بدونع کارم درسته باید پشتمو داشته باشه خالی نکنه از پسری خوشم میاد که فقط.پیش من درد.ودل کنه فقط من باعث آرامش ذهنیش باشم نمیگم فقط من باعث خندش باشم چون بی انصافیه ویه گوش خوب برایی دردودلام باشه با فکر بهش حس خوبی بهم دست بده یادر کل بگم حال خرابمو اون خوب کنه!مثل خودم خل وچل باشه پایه هرکاریم باشه
من:اوه چه دقیق منم لازم بگم یانه!
آنی:بگو
من:دختری باشه که بتونه الهام بخش اهنگم باشه تو هرشرایطی بخنده همیشه که نه اما بیشتر وقتا بخنده و تمام دندوناش موقعی که بامنه هنگام خندیدن معلوم باشه چهره معصوم وبچگونه اما درحین حال جذاب ونفس گیر داشته باشه قدشم بلند باشع قد خودم آخه بلنده کم کم 170باشه
آنیسا:اوه این منم اصلا لامصب چرا زودتر منو پیدا نکردی هان؟
من:چمیدونم.شاید میدونستم قرار بدبخت شم بیخیال شدم
آنی:خیلی خنکی سراغمو بگیری میزنم.لهت میکنم آخ سرم
من:آنیسا خوبی؟ آنی
آنی:هان آره راستش پسرا امروز میرن برایی تبلیغ آگاهی پوما منم از تنهایی امروز میترسم
من:هان فقط امروز؟!
آنی:زاستش برمیگرده بچگیم موقعی که تو روستا پدربزرگم بودیم نمیدونم چی میشه که یکی از اسب هایی مورد علاقه پدربزرگم گم میشه وهمه بسیج میشن برن دنبالش هیچی دیگه من تنها تو خونه درن دشت تنها میمونم و صدای خنده و گریه میشنوم
(کی دلش میادنوه شو به خاطر اسب تنها بزاره)
آنی:البته پدر بزرگم خیلی مهربون بوده من وابستش میشم اما اون اسب خاص بود براش چون خودش اون اسب بزرگ کرده بود
من:بازم کارش درست نبوده امشب میخوایی پیش ما بمون
آنی:اینجا مطمئنی
من:اوهوم.کم.کم باید به دیدن زیادی هم دیگه عادت کنیم
آنی:آره راست میگی راستی حیفم.میاد ناخواسته ست کردیم عکسشو نگیرم میایی یه سلفی بگیریم.
من:البته
کنارش واستادم قدم خیلی بلند بود برای همین دیده نمیشدم کامل گوشیو گرفت سمتم من سلفی رو گرفتم
آنیسا:خدایش بلندی راستی این مدل کنفرانسا چطوری باید برخورد کنم ها؟
من:عادت میکنی اما یواش یواش
آنی:راستی چانی میگم تولد کیه؟
من:27نوامبر
آنی:گذشته که چه حیف وای دیدی پسرا بعد این تبلیغ کنسرت دارن میخوام برم منم
من:مام دعوتیم فک کنم همونجا شمام بخونین
آنی:شوخی میکنی پس باید لباس مناسب بپوشم
۷.۹k
۱۱ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.