qart 22
qart 22
قدرت عشق
مامانم بود چون چند ماهی میشه نمیزارم بیاد دیدنم حتما با منشی این نقشرو چیده تا بیاد دیدنم
م.ت:سلام
تهیونگ:چی شده باز نظرت عوض شده و میخوای با یکی دیگه از دواج کنم که اومدی
اینجا م.ت:تهیونگ باز شروع نکن به تیکه انداختن
رفتم نشستم پشت میزم
تهیونگ:خوب زود کارتو بگو و برو کلی کار دارم
م.ت:پس سریع میرم سر اصل مطلب تاکی میخوای اینطوری ادامه بدی لون آرا بیچاره هم حق داره بچه دار بشه و مادر بودنو تجربه کنه
تهیونگ:هع، آرا بیچاره؟واقعا هردوتاتون خیلی مسخره هستین(با خنده) اون اگه میخواد مادر شه بره طلاق بگیره و با یکی دیگه ازدواج کنه دست از سر زندگی منم برداره
شمایی که هر چیزو به هم خبر میدین این حرفارم بهش بگو بی زحمت
م.ت:اون دوست داره واقعا دلیل این رفتاراتو نمیفهمم
تهیونگ:دوس داشتن؟مامان مشکل تو آینه که فکر میکنی این رابطه دوس داشتنه رابطه ای که با زور به دست بیاد و یک طرفه باشه اسمش دوست داشتن نیس
م.ت:من دیگه واقعا نمیدونم چی بهت بگم هرکاری میخوای بکنی بکن
تهیونگ:معلومه که میگی هرکاری میخوام بکنم تو به هدفت رسیدی و کل زندگی منو به گند کشیدی
م.ت:تهیونگ تو حق نداری با من اینطوری حرف بزنی من مادرم (با صدای نسبتا بلند)
تهیونگ:ای کاش نبودی بین این همه آدم چرا تو باید مادر من باشی(با صدای نسبتا بلند)
م.ت:من دیگه واقعا نمیدونم چی بهت بگم
بعد گفتن این حرف رفت بیرون، قرار داد امروزم بادر جه یی هس فک کنم جه یی هم اونجا برای همین دو دل بودم برم یا نه ولی دیگه همچی بین ما تموم شده پی تصمیم گرفتم برم
ویو جه یی
(امروز قداره با جهیون نقشمونو عملی کنیم و بریم با پدرم حرف بزنیم)
داشتم برای خودم تو آشپزخونه صبحونه آماده میکردم که پدرم زنگ زد
گوشیو جواب دادم
پ.ج:سلام دخترم
جه یی:سلام بابا
پ.ج:جه یی امروز قراره با یکی قرار داد ببندیم توهم باید اونجا باشی
جه یی:من؟!آخه من برای چی؟
پ.ج:من یکم حالم خوب نیست نمیتونم حرف بزنم برای همین
جه یی:باشه میام
بعد گفتن این حرف گوشیو قطع کردم و سریع صبحونرو حاضر کردم و خوردم رفتم تو اتاق یه نیم تنه با شلوار مشکی و کفش پاشنه دار پوشیدم موهامو بافتم و غزمم انداختم رو شونه هام و زنگ زدم به جهیون تا بیاد دنبالم و باهم بریم شرکت چون میخوایم بعد از انجام قرار داد نقشمونو عملی کنیم جهیون اومد دنبالم و رفتیم شرکت و وارد دفتر پدرم شدیم و..........
کپی ممنوع❌️❌️
قدرت عشق
مامانم بود چون چند ماهی میشه نمیزارم بیاد دیدنم حتما با منشی این نقشرو چیده تا بیاد دیدنم
م.ت:سلام
تهیونگ:چی شده باز نظرت عوض شده و میخوای با یکی دیگه از دواج کنم که اومدی
اینجا م.ت:تهیونگ باز شروع نکن به تیکه انداختن
رفتم نشستم پشت میزم
تهیونگ:خوب زود کارتو بگو و برو کلی کار دارم
م.ت:پس سریع میرم سر اصل مطلب تاکی میخوای اینطوری ادامه بدی لون آرا بیچاره هم حق داره بچه دار بشه و مادر بودنو تجربه کنه
تهیونگ:هع، آرا بیچاره؟واقعا هردوتاتون خیلی مسخره هستین(با خنده) اون اگه میخواد مادر شه بره طلاق بگیره و با یکی دیگه ازدواج کنه دست از سر زندگی منم برداره
شمایی که هر چیزو به هم خبر میدین این حرفارم بهش بگو بی زحمت
م.ت:اون دوست داره واقعا دلیل این رفتاراتو نمیفهمم
تهیونگ:دوس داشتن؟مامان مشکل تو آینه که فکر میکنی این رابطه دوس داشتنه رابطه ای که با زور به دست بیاد و یک طرفه باشه اسمش دوست داشتن نیس
م.ت:من دیگه واقعا نمیدونم چی بهت بگم هرکاری میخوای بکنی بکن
تهیونگ:معلومه که میگی هرکاری میخوام بکنم تو به هدفت رسیدی و کل زندگی منو به گند کشیدی
م.ت:تهیونگ تو حق نداری با من اینطوری حرف بزنی من مادرم (با صدای نسبتا بلند)
تهیونگ:ای کاش نبودی بین این همه آدم چرا تو باید مادر من باشی(با صدای نسبتا بلند)
م.ت:من دیگه واقعا نمیدونم چی بهت بگم
بعد گفتن این حرف رفت بیرون، قرار داد امروزم بادر جه یی هس فک کنم جه یی هم اونجا برای همین دو دل بودم برم یا نه ولی دیگه همچی بین ما تموم شده پی تصمیم گرفتم برم
ویو جه یی
(امروز قداره با جهیون نقشمونو عملی کنیم و بریم با پدرم حرف بزنیم)
داشتم برای خودم تو آشپزخونه صبحونه آماده میکردم که پدرم زنگ زد
گوشیو جواب دادم
پ.ج:سلام دخترم
جه یی:سلام بابا
پ.ج:جه یی امروز قراره با یکی قرار داد ببندیم توهم باید اونجا باشی
جه یی:من؟!آخه من برای چی؟
پ.ج:من یکم حالم خوب نیست نمیتونم حرف بزنم برای همین
جه یی:باشه میام
بعد گفتن این حرف گوشیو قطع کردم و سریع صبحونرو حاضر کردم و خوردم رفتم تو اتاق یه نیم تنه با شلوار مشکی و کفش پاشنه دار پوشیدم موهامو بافتم و غزمم انداختم رو شونه هام و زنگ زدم به جهیون تا بیاد دنبالم و باهم بریم شرکت چون میخوایم بعد از انجام قرار داد نقشمونو عملی کنیم جهیون اومد دنبالم و رفتیم شرکت و وارد دفتر پدرم شدیم و..........
کپی ممنوع❌️❌️
۲۴.۰k
۰۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.