پارت 29
پارت 29
تهیونگ: بلند شوو بیا رو تخت بخواب
بدون هیچ حرفی دراز کشید پتو رو کشیدم رو بدنش و سرشو بوسیدم رفتم آشپزخونه تا غذا درست کنم .. که باز صدای شکستن از بالا اومد دستمو ب پیشونیم زدمم و به بالا حرکت کردمم..درو باز کردم بازم گلدون رو شکسته بود وداد میزد...
مینا: دست از سر من برداررر... دیگ چی مونده ک ازم نگیری هااا .. همه دلخوشیام ... دخترونگیمم ... عشقی که بهت داشتم و الان تبدیل شدهه به نفرتتت
تهیونگ:(رفتم سمتش و بغلش کردم ) هیشششش مینااا آروم باش چیزی نیس ..
مینا: دست نزن بهمممم
تهیونگ: باش اول آروم باش..
مینا : نمیخاممممم دست کثیفتووو بهم نزننن عوضییییی(داد و گریهع)
تهیونگ: (دیدم داره تقلا میکنه و بد و بیرا میگه از شونش گرفتم و ی سیلی محکمی بهش زدم که دل خودم بیشتر درد گرفت ) بشین ی دقیه (رو تخت نشست و اعصاب منم داغون بود که ی نخ سیگار روشن کردم و رو به پنجره ایستادمم..)
#اصکی_ممنوع
#لایک
#کامتتتتتت
تهیونگ: بلند شوو بیا رو تخت بخواب
بدون هیچ حرفی دراز کشید پتو رو کشیدم رو بدنش و سرشو بوسیدم رفتم آشپزخونه تا غذا درست کنم .. که باز صدای شکستن از بالا اومد دستمو ب پیشونیم زدمم و به بالا حرکت کردمم..درو باز کردم بازم گلدون رو شکسته بود وداد میزد...
مینا: دست از سر من برداررر... دیگ چی مونده ک ازم نگیری هااا .. همه دلخوشیام ... دخترونگیمم ... عشقی که بهت داشتم و الان تبدیل شدهه به نفرتتت
تهیونگ:(رفتم سمتش و بغلش کردم ) هیشششش مینااا آروم باش چیزی نیس ..
مینا: دست نزن بهمممم
تهیونگ: باش اول آروم باش..
مینا : نمیخاممممم دست کثیفتووو بهم نزننن عوضییییی(داد و گریهع)
تهیونگ: (دیدم داره تقلا میکنه و بد و بیرا میگه از شونش گرفتم و ی سیلی محکمی بهش زدم که دل خودم بیشتر درد گرفت ) بشین ی دقیه (رو تخت نشست و اعصاب منم داغون بود که ی نخ سیگار روشن کردم و رو به پنجره ایستادمم..)
#اصکی_ممنوع
#لایک
#کامتتتتتت
۸.۸k
۱۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.