کی رو شاهد بگیرم

کی رو شاهد بگیرم...!
فقط این سِد مهدی دید وقتی دو تایی با وَلَع آش رشته میخوردیم... من به هوای تو روزه گرفتم، حظ میکردم وقتی موقع افطار چشماتو می‌بستی و زیر لب دعا میخوندی... بهت گفتم: آقای عزیز توو دعاهات منم هستم دیگه...؟ همینجور که چشمات بسته بود لبخند زدی و گفتی: تو آمینِ آخرِ همه دعاهامی...

کی رو شاهد بگیرم...!
کی بهتر از امام زاده صالح که وقتی توو حیاطش وایستاده بودیم و زل زده بودیم به گنبدش یهو دستتو انداختی دور شونه هام، منو به تنت فشار دادی و رو به امام زاده گفتی: بهشتو بهم هدیه دادی، نگیریش ازم...!
کجای دلم بزارم عشق و حال اون شبو... زهرمارِ دو هفته بعدو...! مگه میشه آدم دو هفته ای چشماشو ببنده رو همه چیز و آمینِ آخرِ دعاهاش بشه یکی دیگه...!

ماه رمضونِ امسال یه جوریه...بوی آش رشته سِد مهدی میده، عطر و گلابِ امام زاده صالح؛ اما من مثل جَدولای دورِ میدون تجریش سنگم! مثل اون‌ دعای دمِ افطارت خاااالی..

 #پریسا_زابلی_پور
دیدگاه ها (۱)

دستِ روزگار چرخید ؛من شاعر شدم؛کتاب هایم چاپ شد؛نوشتم؛برنده ...

مگر مهم استکه مداماز عشقی شعر می‌نویسم کهدنیا راانگشت به دها...

شد شد ,نشد میرم محلشون ...

تو بالکن نشستم...آهنگ داریوش رو گذاشتم و داشتم بهش فکر میکرد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط