"فیک عشق ناخواسته"
"فیک عشق ناخواسته"
پارت 28
بعد از اینکه ا/ت رفت زنگ زدم به جونگ هی. جونگ هی یکی از افراد وفادارم بود. اونو انتخاب کرده بودم تا درباره ی ا/ت تحقیق بکنه.
(جونگ هی رو جونگ مینویسم)
جونگ: سلام قربان.
کوک: تونستی اطلاعاتی به دست بیاری؟
جونگ: بله
کوک: میشنوم.
جونگ: وقتی 14سالش میشه توسط یک فر غریبه به پرورشگاه داده میشه. همین.
کوک: آفرین کارتو خوب انجام دادی.
جونگ: ممنون قربان.
و بعد گوشی رو قطع کرد.
کوک: پس ا/ت... ____________________________________
"ویو ا/ت"
لباسمو پوشیدم.سعی کردم با دستام موهامو درست کنم.
پارت 28
بعد از اینکه ا/ت رفت زنگ زدم به جونگ هی. جونگ هی یکی از افراد وفادارم بود. اونو انتخاب کرده بودم تا درباره ی ا/ت تحقیق بکنه.
(جونگ هی رو جونگ مینویسم)
جونگ: سلام قربان.
کوک: تونستی اطلاعاتی به دست بیاری؟
جونگ: بله
کوک: میشنوم.
جونگ: وقتی 14سالش میشه توسط یک فر غریبه به پرورشگاه داده میشه. همین.
کوک: آفرین کارتو خوب انجام دادی.
جونگ: ممنون قربان.
و بعد گوشی رو قطع کرد.
کوک: پس ا/ت... ____________________________________
"ویو ا/ت"
لباسمو پوشیدم.سعی کردم با دستام موهامو درست کنم.
۱.۴k
۰۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.